Webstats4U - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter

تحليل بازار فاركس

Sunday, April 30, 2006

تحليل بازار طلا

قيمت طلا در دهه گذشته شاهد افزايش چشم گيري بوده و اين مسئله باعث شده تا تجارت اين فلز گرانبها به يكي از پر سود ترين سوداگري ها در اين سالها تبديل شود .
به غيراز يك فاصله تقريبا سه ساله كه از اوايل سال 96 تا اواخر سال 99 بطول انجاميد و در آن مدت قيمت طلا تا حدودي كاهش يافت و از 400 دلار به حدود 250 دلار در هر اونس رسيد ديگر شاهد افت قيمت اين كالاي پر طرفدار نبوديم و تقريبا از سپتامبر 1999 تا كنون يك نفس در حال گران شدن است بطوريكه در اين مدت از 250 دلار به 650 دلار رسيده است كه اين افزايش تند وتيز قابل توجه است . تنها در يك ماه گذشته قيمت طلا 80 دلار افزايش يافته و به عدد 653 دلار رسيده كه در 25 سال گذشته بي سابقه بوده است .هيچ چيز در بازار هاي مالي بي دليل نيست و افزايش قيمت طلا نيز دلايل محكمي داشته كه در اين مقاله تا حدودي به اين مسئله خواهيم پرداخت .
قيمت تمامي كالاهايي كه در بازار هاي مالي داد و ستد مي شوند متاثر از دو پارامتر عرضه و تقاضا هستند كه طلا نيز از اين قاعده مستثني نيست و با بالا رفتن تقاضا براي اين فلز گرانبها و يا كاهش عرضه نمودار قيمت طلا بسمت بالا متمايل مي شود .مهمترين عواملي كه باعث بالا رفتن تقاضا و به تبع آن افزايش ارزش طلا مي شوند عبارت اند از :




1- افزايش بي ثباتي و نا امني در جهان :
مشهور است كه طلا خبر هاي بد را دوست دارد .اين جمله اولين قانون تجارت طلاست و تاجران اين عرصه به نيكي مي دانند كه خبر هاي مربوط به جنگ شورش و ناآرامي تاثير شديدي بر قيمت اين كالا مي گذارد و اگر چه اين اتفاقات كام ما را تلخ مي كند اما به مذاق طلا خوش مي آيد و اين فلز گرانبها را گران بها تر مي كند . تاريخ نشان داده كه در شرايط بحراني سرمايه داران مايلند وجوه نقد و اوراق بهادار و ديگر سرمايه هاي خود را كه ممكن است در اين وضعيت جز مشتي كاغذ مفهوم ديگري نداشته باشند به چيزي تبديل كنند كه هميشه ارزش ذاتي خود را حفظ مي كند و ارزشي صرفا اعتباري ندارد .طلا بهترين انتخاب آنان است . به همين دليل هنگامي كه بوي جنگ به مشام سرمايه داران مي رسد سريعا سرمايه ها به سمت بازار طلا سرازير مي شود و قيمت طلا را به بالا سوق مي دهند .
در سالهاي گذشته نيز جهان به نوعي دستخوش حوادث نسبتا ناگواري بوده كه اين مسئله يك از اصلي ترين دلايل افزايش قيمت طلا مي باشد .
حوادث 11 سپتامبر در امريكا , فعاليتهاي القاعده در گوشه و كنار جهان , تنشهاي موجود ميان اسرائيل و فلسطين , حمله نظامي امريكا به عراق و افغانستان , ادامه نا آرامي ها در عراق , دستيابي كره شمالي به سلاح هسته اي و همينطور ترس سرمايه داران از بالا گرفتن منازعات ايران و امريكا همگي از دلايلي بوده كه چه سرمايه داران محلي و خرد و چه تاجراني كه در حد و اندازه هاي جهاني دست به خريد و فروش مي زنند و حتي بانكهاي مركزي كشورهاي مختلف را متقاعد كرده تا قسمتي از ثروت خود را به طلا تبديل كنند تا در صورت بروز بحران همه چيز را از دست نداده باشند .
حتي در سطوح پايين هم اين مسئله قابل رويت است و نيازي به داشتن دانش بالاي اقتصادي براي درك اين مسئله نيست .به عنوان مثال در ابتداي جنگ عراق مردم اين كشور به سمت طلا فروشي ها هجوم آوردند و از ترس روزهاي وخيم تر مايل بودند تا پس انداز هاي خود را به طلا تبديل كنند .


2-
تضعيف ارزش دلار :
يك از اصولي كه در تجارت طلا بايد مد نظر قرار داد رابطه تنگاتنگي است كه قيمت اين فلز گرانبها با ارزهاي معتبر علي الخصوص دلار دارد .چون طلا در بازار هاي جهاني به دلار قيمت گذاري مي شود بالا رفتن ارزش دلار باعث گران شدن طلا براي كساني است كه قصد خريد اين كالا را با ارزهاي ديگر دارند و در نتيجه تقاضاي جهاني پايين مي آيد و به تبع آن طلا ارزان مي شود .عكس اين مسئله نيز صادق است يعني هنگامي كه دلار تضعيف مي شود طلا براي خريداراني كه با ديگر ارزها قصد خريد دارند ارزان مي شود و در نتيجه بالا رفتن تقاضا و به تبع آن گران شدن قيمت را موجب مي شود . به طور كلي اين يكي از اصول پذيرفته شده بازار طلا است كه طلا و دلار همسفران خوبي نيستند و معمولا در دو جهت متفاوت حركت مي كنند . البته بايد اينجا اين نكته را اضافه كنم كه اين تنها يكي از چندين عامل تاثير گذار بر قيمت طلا مي باشد و بسياري مواقع ديده شده كه اين دو دست در دست هم به راه خود ادامه مي دهند و قانون فوق را بي اعتبار مي كنند نمونه مشخص و مشهور آن هم سال 2005 است كه در برابر ديدگان متعجب فعالان بازارهاي مالي به ارزش طلا و دلار هر دو افزوده شد . اما بطور كلي در اكثر مواقع طلا در جهت عكس دلار حركت مي كند و كارشناسان معتقدند يكي از عواملي كه افزايش قيمت اين كالا را در چند ماه گذشته سرعت مضاعف بخشيده كاهش ارزش دلار بوده است .
از اواخر سال 2004 بانك مركزي امريكا به منظور مهار تورم اقدام به افزايش نرخ بهره كرد و آن را 1.00 به رقم فعلي آن كه 4.75 است رساند اين مسئله باعث شد تا دلار سال 2005 را با كارنامه موفقي به پايان برساند و در برابر اكثر ارزهاي اصلي جهان افزايش قابل توجهي داشته باشد اما در جلسه اعضاي مركزي اين نهاد در روز سيزدهم دسامبر اين مسئله مورد بحث قرار گرفت كه ادامه اين افزايشها شايد چندان مناسب نباشد و احتمالا به زودي بايد ادامه اين روند را متوقف كرد . در جلسات بعدي هم كه در سال 2006 برگزار شد ند اين مسئله تكرار شد و از آن زمان تا كنون دلار با كاهش شديدي مواجه شده است .اين مسئله از آنجا شدت بيشتري به خود گرفته كه بانكهاي مركزي ديگر كشورهاي پيشرفته جهان من جمله بانك مركزي اروپا (ECB) و بانك مركزي ژاپن (BOJ) قصد افزايش نرخ بهره را دارند . كافي است به ارزش برابري يورو در برابر دلار نگاهي بياندازيم تا متوجه تضعيف شديد دلار در سال 2006 بشويم .نرخ EUR/USD از اوايل دسامبر 2005 (آخرين ماه سال 2005 ) كه عدد 1.1661 را به خود اختصاص داده بود به رقم فعلي آن كه 1.2634 است رسيده است . به عبارت ديگر ظرف مدت 5 ماه دلار چيزي در حدود 1000 واحد (PIP) در برابر يورو ضعيف شده كه اين مشخصا تعريف يك سقوط است . سرنوشت دلار در برابر ديگر ارزها من جمله پوند و ين هم اگر تلخ تر نبوده قطعا شيرينتر هم نبوده و بطور كلي بازي را در برابر اكثر ارزهاي اصلي واگذار كرده است .
كارشناسان اين مسئله را نيز يكي از دلايل كليدي افزايش ارزش طلا در اين ماهها مي دانند .




3- افزايش قيمت نفت :
از ديگر مسائلي كه در تحليل بازار طلا بايد مد نظر قرار داد رابطه اي است طلاي زرد با طلاي سياه دارد . به عكس رابطه اي كه طلا با دلار دارد كه در جهت مخالف هم حركت مي كنند طلا و نفت همبستگي شديدي با يكديگر دارند و معمولا گران شدن نفت موجب افزايش ارزش طلا مي شود .
علت اين مسئله اينست كه با افزايش قيمت نفت تورم جهاني بالا مي رود و در اين شرايط سرمايه داران علاقه مند مي شوند تا دارايي هاي خود را به چيزي تبديل كنند تا در برابر تورم مقاومت بالايي از خود نشان دهد .طلا يكي از كالاهايي است كه در برابر تورم مقاومت بالايي از خود نشان مي دهد و چندان آسيبي از اين مسئله نمي بيند و همواره ارزش ذاتي خود را حفظ مي كند . علاوه بر مسئله تورم از ديگر دلايل همبستگي قيمت طلا و نفت اينست كه بالا رفتن قيمت نفت به عنوان سوخت اصلي صنايع جهاني دليل اصلي ركودي است كه در بسياري از بخشهاي صنعتي بوجود مي آيد و در نتيجه بسياري از سرمايه ها را راهي بازارهاي ديگر من جمله بازار طلا مي كند .
در چند سال گذشته قيمت نفت نيز سير صعودي تند وتيزي داشته كه اين مسئله هم ريشه در افزايش تقاضا و هم ريشه در بخش عرضه اين عنصر پر ارزش داشته است . رشد اقتصادي در اكثر مناطق جهان علي الخصوص چين و هند كه براي رساندن سوخت به موتوراقتصاد شتابان خود نياز حياتي به نفت دارند باعث شده تا تقاضاي جهاني نفت بالا رود و از آن طرف محدود بودن منابع عرضه و آسيب ديدن بعضي از اين منابع در سال گذشته باعث شده تا هم اكنون نفت بالا تر از 70 دلار معامله شود كه در تاريخ اكتشاف و استخراج اين ماده بي سابقه است .

در پي آسيب ديدن تعدادي از پالايشگاههاي حياتي ايالات متحده بر اثر طوفان كاترينا قيمت نفت در روز 31 آگوست 2005 مرز 70 دلار در هر بشكه را رد كرد كه در آن زمان بالاترين رقم ثبت شده در تاريخ بود و اگر چه بعد از آن تا حدودي ارزانتر شد و در اواخر نوامبر به حدود 55 دلار هم رسيد اما عوامل ديگري باعث شدند تا مجدا قيمت اين ماده سير صعودي به خود بگيرد و تا 75 دلار در هر بشكه افزايش يابد .
از جمله عواملي كه باعث اين افزايش شديد شدند مي توان به درگيريهاي شورشيان نيجريه با دولت مركزي اين كشور كه باعث از كار افتادن بخشهايي از صنعت استخراج نفت اين كشور و به تبع آن كاهش توليد 500000 بشكه در روز كه چيزي در حدود يك چهارم كل توليد هشتمين صادر كننده نفت جهان است شد اشاره كرد .
اين درگيري ها همچنان ادامه دارد و شورشيان قصد بر زمين گذاشتن سلاح را ندارند و بنابراين نگرانيهايي كه از اين ناحيه در مورد عرضه نفت بوجود آمده كماكان ادامه دارد .اين مسئله از آنجا بيشتر حائز اهميت است كه نفت نيجريه بر خلاف نفت عربستان كه نفت سنگين محسوب مي شود از نوع نفت شيرين است و پالايش آن را حت تر است . به عبارتي مقدار قابل توجهي از توليد نفت مرغوب جهان متوقف شده و ترس از بيشتر شدن اين مقدار بر اثر ادامه در گيريها نيز وجود دارد كه اين مسئله بي شك بي تاثير بر قيمت نفت نيست .
مسئله بسيار مهمي كه تاثير قابل توجهي بر قيمت نفت و به تبع آن افزايش ارزش طلا گذاشته مسئله دستيابي كشورمان به انرژي هسته و مخالفت امريكا با اين مسئله است . نقش حياتي كشورمان به عنوان چهارمين صادر كننده نفت جهان بر هيچ كس پوشيده نيست و معامله گران بازار نفت بيم آن دارن كه در صورت ارجاع پرونده هستهاي كشورمان به شوراي امنيت و اقدامات بعدي اين نهاد من جمله تحريم, ايرانيان با سلاح نفت از خود دفاع كنند و با قطع صادرات خود قيمت اين كالا را بسيار بالاتر از اينكه هست ببرند .
اگرچه امريكاييها اينطور وانمود مي كنند كه اين مسئله آنقدر ها هم مهم نيست و ديگر صادر كنندگان مي توانند اين كسري را جبران كنند اما تمامي كساني كه حتي تجربه كوتاهي از فعاليت در بازار نفت دارند مي دانند كه اين تنها يك ژست سياسي است و اين كسري هنگفت به هيچ عنوان قابل جبران نيست و در صورت قطع شدن حتي مقداري از صادرات نفت ايران قيمت اين كالا سر از نا كجا آباد بدر خواهد آورد.
اين مقاله در رابطه با طلا است و از آنجا به قيمت نفت پرداخته شد كه اين دو رابطه تنگاتنگي با يكديگر دارند اما لازم مي دانم به اين مسئله اشاره كنم كه مساله ايران علاوه بر تاثير گذاشتن غير مستقيم بر بازار طلا از طريق بازار نفت , مستقيما نيز بر بازار طلا تاثير زيادي گذاشته كه دلايل آن در بند اول توضيح داده شد .


4- علاقه بانكها و شركتهاي بزرگ براي تبديل قسمتي از داراييي هاي خود به طلا :
بانكهاي مركزي كورهاي مختلف جهان همانند سرمايه داران عادي ترجيح مي دهندقسمتي از داراييهاي خود را در شرايطي كه طلا اهميت بسياري پيدا كرده به اين فلز گرانبها تبديل كنند كه اين مسئله خود از دلايل مهمي است كه تقاضا را براي اين فلز بالاتر مي برد .

دلايل فوق همگي از دلايل مهمي بودند كه بر قيمت طلا در بازار هاي جهاني تاثير مهمي دارند و خواهند داشت اما بازار هاي محلي نيز در گوشه و كنار جهان براي خود قوانيني دارند كه قيمت اين كالا را بالا و پايين مي برد .رونق و ركود اقتصادي , اعياد و مراسم مذهبي , فصل برداشت محصول , مواقع ازدواج و جشنهاي بومي كه در هر منطقه از جهان ويژگي هاي خود را دارد بر قيمت طلا بي تاثير نيست . به عنوان مثال مشهور است كه در هندوستان بارش باران باعث گران شدن طلا مي شود .اين مسئله شايد در نگاه اول طنز گونه به نظر برسد اما از حقايق اقتصاد هند است چون با بارش باران كشاورزان هندي پول بيشتري در اختيار خواهند و داشت و هنديان به عنوان با علاقه ترين مردم جهان به جواهرات اضافه درآمد خود را به طلا تبديل مي كنند كه باعث گران شدن آن مي شود .




عوامل افزايش قيمت طلا در ايران :
علاوه بر عوامل فوق كه باعث گران شدن طلا در سطح جهاني شد و در نتيجه بازار طلاي كشورمان نيز از اين افزايش بي نصيب نبود عوامل ديگري نيز دخيل بودند تا اين قيمت فلز گرانبها در كشورمان قله هاي جديدي را فتح كند تا جايكه قيمت سكه به 220000 تومان برسد .اين عوامل عبارت اند از :
1- ركود بازار مسكن و بورس :
ركود چند ساله بازار مسكن و كاهش شاخص بورس از سال 83 تا كنون از عواملي است كه تاثير جدي بر افزايش قيمت طلا داشته است . سرمايه داراني كه ديگر بورس و يا بازار مسكن را مكان مناسبي براي سرمايه گذاري نمي دانند به سمت بازار طلا هجوم آورده اند و با عث افزايش تقاضا و به تبع آن افزايش قيمت اين كالا شده اند .
2- كاهش سپرده هاي بانكي :
از عوامل ديگري كه اين روزها تاثير زيادي بر افزابش قيمت طلا گذاشته است كاهش سپرده هاي بانكي است .بسياري از سرمايه داران كه طاقت سرمايه گذاري با ريسك بالا را ندارند سرمايه هاي خود را در بانكها مي گذارند تا از سود سپرده هاي خود منتفع شوند اما با كاهش نرخ اين سود آنها ديگر به مانند قبل از بانكها پول زيادي دريافت نمي كنند و در نتيجه بسياري از اين وجوه به سمت بازار طلا هدايت شده اند .
3-
مسئله پرونده هسته اي كشورمان :
تاريخ تجارت نشان داده كه تاجران چندان دلير نيستند و همواره تلاش مي كنند تا از راحتترين و بي خطر ترين راه به سرمايه خود بيافزايند و به محض اينكه احساس خطر مي كنند قسمتي از داراييهاي خود را به كالاهايي مثل طلا كه ارزش ذاتي خود را همواره حفظ مي كند تبديل مي كنند .
مردم كشورمان در دستيابي به فن آوري هسته اي مصمم هستند و از آن طرف سياستمداران امريكايي نيز چندان رضايتي از اين مسئله ندارند و تلاش خود را براي جلوگيري از اين مسئله مي كنند .سرمايه داران چه در خارج از مرزهاي ايران و چه در داخل مرزها نگران بالا گرفتن اختلافات بين ايران و امريكا هستند و اين مسئله اين روز ها به يكي از دلايل اصلي افزايش تقاضا براي اين فلز گرانبها شده است .
4-
تشكيل حباب قيمت :
هنگامي كه جو رواني به نفع افزايش يك كالا در بازار بوجود مي آيد عده اي از معامله گران وارد بازي مي شوند و به قصد خريد و فروش و كسب سود اقدام به خريدهاي سنگين مي كنند و باعث مي شوند تا قيمتها بيشتر از ارزش واقعي خودشان رشد كند كه به اين پديده حباب قيمت مي گويند ولي از آنجايي كه اين افزايش قيمت واقعي نبوده و بازيگراني كه به نوعي باعث افزايش كاذب قيمت شده اند در قيمت هاي مورد نظر خود سريعا از ميدان خارج مي شوند اين حباب مي تركد و باعث افت ناگهاني و سريع قيمت مي شود .
تاريخ بورس كشورمان نشانداده كه متاسفانه به دليل عدم اطلاع رساني درست تشكيل اين حبابها بي سابقه نبوده و معمولا در اين مواقع سرمايه داران خرد كه بدون اطلاع كافي از قوانين تجارت وارد بازي شده اند بازندگان اصلي هستند .
بسياري از كارشناسان اعتقاد دادرند قسمتي ( نه همه ) دليل افزايش قيمت طلا و علي الخصوص سكه كه در يكي دو هفته اخير شاهد بوديم و باعث شد تا قيمت سكه از ارزش واقعي آن (وزن سكه ضربدر قيمت طلا ) فاصله بسياري بگيرد افزايش كاذب تقاضا بر اثر جو رواني موجود باشد كه در اينگونه مواقع مقامات بانك مركزي بايد با دخالت در بازار و عرضه هاي مناسب و همينطور اطلاع رساني درست جو رواني پر التهاب بازار را آرام كنند . البته لازم مي دانم اين نكته را اضافه كنم تنها كسر بسيار كوچكي از افزايش قيمت طلا در كشورمان مربوط به پديده حباب قيمت است و افزايش فيمت اين كالا دلايل بسيار محكمي داشته و هم اكنون نيز از قيمت واقعي خود چندان دور نيست .
جمع بندي :
در انتها اگر بخواهيم جمع بندي كلي از قضايا داشته باشيم بايد گفت كه اكثر عواملي كه قيمت طلا را تا اين حد بالا آوردند كماكان به قوت خود باقي هستند .
شورشيان نيجريه سلاح را بر زمين نگذاشته اند و چشم انداز قيمت نفت مثبت است .نا آرامي هاي عراق و فعاليتهاي القاعده همچنان ادامه دارند .به قدرت رسيدن حماس در فلسطين و مشكلات آنها با اسراييل به قوت خود باقي است .
مسئله هسته اي كشورمان هم هنوز ادامه دارد و چشم انداز دلار در سال 2006 نيز چندان مطلوب نيست . بنابراين بسياري از كارشناسان اعتقاد دارند قيمت اين فلز گرانبها ممكن است تا 850 و يا حتي 1000 دلار در ماههاي آينده افزايش يابد .
ما نمي دانيم اين فلز دقيقا تا كجا گران خواهد شد اما يك چيز را مي دانيم :
طلا بسادگي ارزان نخواهد شد .

چاپ شده در روزنامه همشهري
www.hamshahri.net/hamnews/1385/850220/world/econw.htm

دلار در هفته اي كه گذشت

هفته گذشته اگرچه شاخصهاي اقتصادي امريكا نسبتا قابل قبول و حتي در بسياري از موارد از حد انتظار نيز قوي تر بودند اما دلار يكي از تند وتيز ترين سقوطهاي خود را در هفته گذشته تجربه كرد .
شاخص اطمينان مصرف كنندگان به بالاترين حد در 4 سال گذشته رسيد و اين مسئله حكايت از آن دارد بالا رفتن قيمت نفت هنوز تاثير جدي بر زندگي مردم امريكا نگذاشته و قوي بودن بازار كار اين كشور گران بودن بنزين را تا حدودي جبران كرده است .
شاخصهاي بازار مسكن نيز كه در طول هفته اعلام شد بهتر از حد انتظار بودند و هم ميزان فروش خانه(Existing Home Sales) و هم ميزان فروش خانه هاي نو (New Home Sales) بهتر از حد انتظار ظاهر شدند . روز جمعه نيز توليد ناخالص ملي (GDP) عدد 4.8 را ثبت كرد كه رقم قابل قبولي است .با وجود تمامي اين خبرهاي به نسبت مثبت دلار بشدت در برابر يورو پوند و ديگر ارزهاي اصلي ضعيف شد به عبارتي هفته گذشته هفته اي بود با خبر هاي خوب براي امريكا اما نه براي دلار .
علت اين مسئله اين است كه بازي گران بازار ارز از زاويه تاثيري كه خبر هاي اقتصادي بر سياستهاي بانك هاي مركزي كشورها مي گذارند به اعداد و ارقام و خبرها ي اقتصادي و سياسي توجه مي كنند وبه بيان ديگر براي آنها در درجه اول تغييرات نرخ بهره اهميت دارد .همانطور كه در تحليل هفته پيش نيز نوشته شد از اواخر سال 2005 بازار نسبت به ادامه افزايش نرخ بهره ايالات متحده نا اميد شده و از آن زمان تا كنون دلار در حال ضعيف شدن در برابر ارزهاي اصلي است .در پنجشنبه گذشته نيز بن برنانكي رئيس بانك مركزي ايالات متحده صراحتا اشاره كرد كه حتي اگر تورم نيز به قوت خود باقي بماند فدرال رزرو (FED) براي مدتي صبر خواهد كرد تا شرايط را بهتر ارزيابي كند .اگرچه او در ادامه سخنانش به اين مسئله اشاره كرد كه مدتي توقف به معناي افزايش ندادن نرخ بهره در آينده نيست اما به محض اينكه او صراحتا اعلام كرد كه براي مدتي نرخ بهره امريكا ثابت باقي خواهد ماند دلار بشدت سقوط كرد .بنابراين چند كلمه حرف بن برنانكي تمامي شاخصهاي مثبت امريكا را بي اثر كرد .چرا كه ديگر همه مطمئن شده اند كه شايد جلسه بعدي FOMC(كميته تصميم گيري براي نرخ بهره ) كه در دهم ماه مي برگزار مي شود آخرين افزايش نرخ بهره را شاهد باشيم و با رسيدن آن به 5.00 فدرال رزرو تابستان را استراحت كند و نرخ بهره را تغيير ندهد .
در آنسوي آتلانتيك نيز عواملي به تضعيف دلار كمك مضاعف كرده اند كه مهمترين آنها برنامه بانك مركزي اروپا براي افزايش نرخ بهره اين اتحاديه است .چندي پيش بعد از 5 سال سكون در عدد 2.00 مقامات اين بانك به رياست تريشه (Trichet) تصميم به افزايش آن گرفتند و تا كنون با دو پله افزايش آن را به 2.5 رسانده اند .در هفته آينده مقامات اين نهاد مجددا گرد هم مي آيند تا در باره نرخ بهره تصميم گيري كنند اگرچه كه تريشه در كنفرانس مطبوعاتي خود در ماه گذشته صراحتا اعلام كرد كه براي ماه بعد افزايش در دستور كار نيست و بنابراين انتظار نداريم اين هفته نرخ بهره اروپا تغييري بكند اما فعالان بازارهاي مالي و علي الخصوص بازار ارز مي دانند كه هميشه اعداد و ارقام نيستند كه سرنوشت بازار را مشخص مي كنند بلكه در بسياري مواقع اشخاص و كلمات و حتي لحن بيان جملات تغييرات شديدي در نمودارهاي قيمت بوجود مي آورند .
مسئله اي كه اين روزها در محافل اقتصادي بسيار از آن بحث مي شود و به همين دليل كنفرانس مطبوعاتي هفته آينده تريشه را محور توجهات كرده افزايش شديد يورو است .
اروپا قاره اي است وابسته به صادرات و اين از اصول اوليه اقتصاد است كه در صورت قدرت گرفتن ارز رايج يك جامعه محصولات صادراتي آن تا حدودي عرصه را به حريفان مي بازند. اروپا نيز از اين قاعده مستثني نيست و بارها و بارها اين سيكل ديده شده كه با افزايش يورو شاخصهاي اقتصادي اروپا ضعيف و ضعيف تر شده اند .اين مسئله ايست كه به شدت زير ذره بين مقامات بانك مركزي اروپا قرار دارد و هم اكنون آنها مي دانند كه با متوقف شدن افزايش نرخ بهره امريكا اگر بدون محاسبه دست به افزايش نرخ بهره بزنند ممكن است يورودر ماههاي آينده حتي تا مرز 1.3 نيز قوي شود كه در اين صورت ممكن است بخش صادرات و در واقع مهمترين حلقه زنجير اقتصاد اروپا آسيب ببيند .
تاريخ نشان داده كه در اينگونه مواقع مقامات با كلماتي كه به كار مي برند بازار را به سمتي هدايت مي كنند كه مد نظرشان است .اگر تريشه در محاسبات خود به اين نتيجه رسيده باشد كه افزايش يورو مشكلي براي اروپا ايجاد نمي كند سخنان تلخي را به طرفداران يورو تحويل نخواهد داد و با توجه به آنكه براي ماه بعد احتمالا 0.25 افزايش در دستور كار بانك مركزي اروپا است اجازه مي دهد تا يور همچنان به رشد خود ادامه دهد اما اگر از اين بابت احساس نگراني كند قطعا لحن متفاوتي بكار خواهد برد .نگاه به تاريخ بانك مركزي اروپا نشان مي دهد آنها چندان بيباك نيستند . سخنراني ماه گذشته تريشه كه افزايش نرخ بهره را يك ماه به تعويق انداخت و موجب ضعيف شدن يورو در آن روز شد نشان مي دهد كه او چندان نسبت به افزايش ارزش يورو بي تفاوت نيست و شايد در اين مقطع زماني كه از داخل خاك امريكا اميدي به نجات اسكناس سبز نداريم از نقاط ديگر جهان به كمك اين ارز بيايند و براي حفظ منافع خود ار تضعيف بيشتر آن جلوگيري كنند

چاپ شده در روزنامه شرق
www.sharghnewspaper.com/850211/html/bazr.htm.

Wednesday, April 26, 2006

اخبار اميدوار كننده از امريكا

اگرچه سه شنبه خبرهاي اميدوار كننده اي از اقتصاد امريكا به گوش رسيد اما دلار باز هم در برابر يورو ضعيف شد .
شاخص اطمينان مصرف كنندگان (consumer confidence ) به بالاترين حد در چهار سال گذشته رسيد و اين در حالي بود كه بازيگران بازار انتظار داشتند اين شاخص از 107.2 كه در ماه مارس اعلام شد به 106.2 در ماه آوريل كاهش يابد اما نه تنها اينچنين نشد بلكه اين شاخص عدد 109.6 را ثبت كرد كه نشاندهنده آنست كه هنوز مصرف كنندگان امريكايي فشار ناشي از افزايش قيمت نفت را بر زندگي روزمره خود حس نكرده اند و تاثير زيادي بر قدرت خريد آنها نگذاشته است . اگرچه براي اين ماه اين شاخص در سلامت كامل بسر مي برد اما بسيار بعيد است كه اگر قيمت نفت به رشد خود ادامه دهد و در نتيجه بالا بودن ارزش خود را به ديگر كالاها نيز تزريق كند (اتفاقي كه دير يا زود خواهد افتاد ) شاخص اطمينان مصرف كنندگان قدرت و سلامت خود را حفظ كند .تاريخ اقتصاد ايالات متحده نشان داده كه بالا رفتن قيمت نفت موجب پايين آمدن اطمينان مصرف كنندگان خواهد شد اگرچه ممكن است با چند ماهي تاخير اين اتفاق رخ دهد .
خبر مهم ديگري كه همزمان با شاخص اطمينان مصرف كنندگان اعلام شد ميزان فروش خانه (Existing Home Sales) در ايالات متحده بود كه اين شاخص هم همانند شاخص قبلي بهتر از حد انتظار ظاهر شد .بازي گران بازار انتظار داشتند ميزان فروش واحدهاي مسكوني از 6900000 واحد در ماه فوريه به 6660000 واحد براي ماه مارس سقوط كند اما اينچنين نشد و نه تنها اين شاخص سقوط نكرد بلكه با 20000 افزايش به عدد 6920000 رسيد .
در شرايطي اين عدد بسيار بهتر از حد انتظار ظاهر شد كه نگراني شديدي نسبت به سقوط بازار مسكن در امريكا وجود دارد علت اين نگراني اينست كه نرخ بهره ايالات متحده نسبت به سال گذشته افزايش چشم گيري پيدا كرده و در نتيجه نرخ باز پس دادن وامهاي مسكن براي امريكايي ها بسيار بالا رفته و تمامي اقتصاددانان امريكايي نگران اين هستند كه مصرف كنندگان امريكايي علاقه كمتري به خريد خانه از خود نشان دهند و با توجه به نشانه هاي كه اخيرا بازار مسكن از خود نشان داده بسياري بر اين اعتقادند كه ممكن است اين بازار در ماههاي آينده با كاهش شديدي مواجه شود و از آنجايي كه بازار مسكن يكي از اصلي ترين اجزاء اقتصاد امريكاست مقامات بانك مركزي امريكا حساسيت زيادي نسبت به آن نشان مي دهند . بطوريكه هيچ كس شكي ندارد كه در صورت ايجاد نشانه هايي جدي دال بر ركود بازار مسكن فدرال رزرو (FED) مجبور به مداخله مي شود تا با كاهش نرخ بهره جاني تازه به اين بازار بدمد .اما اگرچه كاهش نرخ بهره بازپرداخت وامهاي مسكن را آسوده تر ميكند و در نتيجه امريكايي ها ممكن است خانه هاي جديدتري براي خود بخرند اما باعث كاهش ارزش دلار مي شود. بنابراين فعالان بازار ارز بشدت نسبت به اعداد و ارقامي كه در رابطه با بازار مسكن منتشر مي شود حساس هستند و به همين دليل بعد از اينكه خبر افزايش غير منتظره ميزان فروش خانه اعلام شد دلار در برابر اكثر ارزها قوي شد .
اما اين عمر اين موج چندان طولاني نبود و جفت ارز EUR/USD پس از برخورد به خط ساپورت(support) 1.2366 مجددا بالا رفت .
ديروز از اقتصاد منطقه يورو هم خبر مهمي داشتيم و آن اعلام شاخص IFO بود . اين شاخص يكي از شاخصهاي كليدي اقتصاد آلمان است كه تاثير قابل توجهي نيز بر يورو دارد . شاخص IFO ديروز بهتر از حد انتظار ظاهر شد و از 105.4 به 105.9 افزايش يافت كه بالاترين حد در 15 سال گذشته است .بعد از اعلام اين خبر يورو در برابر دلار قوي شد .
اين گزارش نشان از سلامت اقتصاد آلمان به عنوان اولين اقتصاد اروپا مي كند و فشار را بر مقامات بانك مركزي براي افزايش نرخ بهره شديدتر مي كند . تريشه رئيس بانك مركزي اروپا(ECB) در كنفرانس مطبوعاتي كه چندي پيش بر گزار شد صراحتا اعلام كرد كه نرخ بهره را در ماه مي افزايش نخواهد داد اما انتشار چنين گزارشهايي باعث مي شود تا خريداران يورو (Euro bull) اميدوار باشند تا ماههاي بعد افزايش بيشتري براي نرخ بهره قاره سبز داشته باشند .

جفت ارز USD/JPY نيز پس از سقوط شديدي كه در اولين روز هفته(دوشنبه ) داشت سه شنبه را در آرامش نسبي به سر برد و دلار مقداري از ضررهاي خود در برابر ين را جبران كرد . سقوط دلار در برابر ين در ساعات آغازين هفته بدليل فشار وزراي دارايي كشور هاي عضو گروه هفت بر چين براي آزاد سازي نرخ يوان بود اما تاريخ نشان داده كه مقامات چيني چندان به فشارهاي بين المللي براي تغيير ارزش يوان اهميت چنداني نمي دهند و معمولا امواج ناشي از اينگونه اخبار همانطور كه در تحليل قبلي اشاره داشتيم بزودي قدرت خود از دست مي دهند و احتمالا رفتار USD/JPY در روزهاي آينده بيشتر متاثر از اخبار مربوط به ايالات متحده خواهد بود.



.

Monday, April 24, 2006

تضعيف دلار در اولين ساعات هفته

دلار اولين ساعات هفته را باسقوط در برابر اكثر ارزهاي اصلي جهان من جمله يورو پوند و ين آغاز كرد .
بسياري از كارشناسان اعتقاد دارند علت اصلي اين سقوط به مذاكرات اجلاس گروه هفت باز مي گرددد كه در روزهاي پيش برگزار شد .
در اين مذاكرات وزراي دارايي كشورهاي صنعتي جهان صراحتا از چين خواستند تا نرخ برابري ارز رايج خود يوان را افزايش دهد و آنرا بصورت مصنوعي پايين نگاه ندارد .
مدت زيادي است كه مقامات چيني نرخ برابري يوان در برابر دلار را ثابت نگاه داشته اند در حالي اگر آنرا مانند ديگر كشورهاي پيشرفته جهان آزاد مي كردند هم اكنون ارزشي بسيار بيشتر از ارزش كنوني آن داشت . اين مسئله باعث مي شود تا قيمت كالاهاي چيني در خارج از مرزهاي چين بسيار ارزانتر از قيمت واقعي آن باشد و در نتيجه مصرف كنندگان كه همواره به دنبال كالاي ارزانتر هستند علاقه بيشتري به كالاهاي چيني از خود نشان دهند به همين دليل مازاد تجاري چين بسيار بالاست و پيوسته بالاتر هم مي رود اما در مقامل تراز تجاري امريكا به عنوان يكي از بزرگترين شركاي تجاري چين در محدوده منفي گام بر مي دارد و روز به روز بر نگراني مقامات امريكايي مي افزايد و آنرا تبديل به يكي از معضلات اقتصاد امريكا كرده .البته گناه تمامي كسري تجاري امريكا را نبايد به گردن چينيها انداخت و گران شدن نفت نيز يكي از دلايل عمده كسري تجاري امريكاست اما مسئله چين هم به نوبه خود داراي اهميت بخصوصي است و تقريبا يك سوم كسري تجاري امريكا به دليل تراز تجاري منفي اي است كه با نژاد زرد دارند .
اين مسئله مسئله تازه اي نيست و مدت زيادي است كه به محور مذاكرات تجاري چين و امريكا تبديل شده (در كنار اختلافات سياسي كه اين دو كشور دارند ) و در هر سفر يا جلسه اي كه مقامات دو كشور حضور دارند از آن صحبت مي شود .
امريكا چين را متهم مي كند كه به صورت مصنوعي ارزش يوان را پايين نگه داشته و در نتيجه كالاهاي چيني با قيمت ارزانتري نسبت به رقباي امريكايي به سمت اين كشور سرازير مي شود و بارها تهديد كرده كه در صورت ادامه اين روند جلوي ورود كالاهاي چيني را مي گيرد .از آن طرف چيني ها نيز پيوسته قول همكاري مي دهند و اعلام مي كنند كه تصميم به آزاد سازي نرخ برابري يوان را دارند اما در چارچوب زماني خود حركت خواهند كرد و براي جلوگيري از اثرات مخرب تغيير ناگهاني ارزش ارز رايج كشورشان اين كار را به تدريج انجام مي دهند و در جولاي گذشته نيز بعد از ده سال ثابت بودن نرخ برابري يوان نسبت به دلار به معامله گران بازار ارز اجازه دادند تا قدرت تغيير ارزش يوان را تنها در يك بازه محدود3 درصدي داشته باشند .اما اين بازه به اندازه اي محدود بود كه عملا كارايي خاصي نداشت و تنها براي مدتي كوتاه آتش عصبانيت مقامات امريكايي را فرونشاند و در آن زمان نيز اعلام كردند كه به عنوان قدم اول اين حركت را مثبت تلقي مي كنند اما آنرا كافي نمي دانند و منتظر آزاد سازي بي قيد و شرط يوان هستند .
از آنجايي كه چين و ژاپن دو شريك تجاري بسيار مهم براي يكديگر هستند بي شك افزايش ارزش يوان تاثير زيادي بر ارزش ين خواهد گذاشت و به همين دليل هر زمان كه صحبتي از افزايش ارزش يوان مي شود و معامله گران اميدوار مي شوند كه بالاخره چيني ها ارز خود را آزاد خواهند كرد ين بشدت در برابر دلار قوي مي شود و به تبع آن ديگر ارزها هم بازي را بر عليه دلار مي برند و كلا دلار در بازار ضعيف مي شود .

در جلسه اخير گروه هفت نيز اين سخنان تكرار شد و تمامي وزراي دارايي كشورهاي عضو از چين خواستند تا به خواسته جامعه جهاني تن دهد و ارز خود را لا اقل كمي آزاد تر كند . اما مسئله اي كه در اين بين حائز اهميت است اصرار مقامات چيني بر مستقل بودن اين كشور از تصميمات برون مرزي است و بار ها و بارها اعلام كرده اند كه فقط در چارچوب زماني خود حركت مي كنند و تنها تصميماتي كه به صلاح منافع داخلي اين كشور باشد را اعمال مي كنند .به همين دليل بسياري از كارشناسان اعتقاد دارند كه ممكن است موج تند صبح دوشنبه بازار توكيو كه دلار را در برابر ين ضعيف كرد ديري نپايد .
اما فقط مسئله چين نيست كه اين روزها باعث ضعف دلار شده بلكه عوامل ديگري نيز در اين مسئله دخيل مي باشند .
تغيير دارايي بانكهاي مركزي كشورهاي پيشرفته جهان از دلار به ساير ارزها نيز يكي از مهمترين دلايل ضعف دلار در اين روزها است .
بانك مركزي سويد 21 ميليارد دلار از موجودي خود را از دلار به يورو تبديل كرد و در هفته هاي قبل نيز بانك مركزي امارات نيز مقداري از دلار هاي خود را فروخت . مقامات بانك مركزي چين نيز هر ازگاهي سخناني دال بر تصميمشان براي تغيير مقداري از دلار خود بر زبان مي رانند كه خيال طرفداران دلار (Dollar bull) را پريشان مي كند .
وزير دارايي روسيه الكسي كادرين پا را از نيز فراتر گذاشته و صراحتا بين المللي بودن دلار در مبادلات جهاني را زير سوال برده و اين ترس را در ذهن بازيگران بازار ارز ايجاد كرده آيا تمامي مقامات كشورهاي پيشرفته جهان اينگونه فكر مي كنند و انديشه خاتمه دادن به سلطنت بي چون و چراي دلار دارند؟
مسئله اي كه هم اكنون غير ممكن مي نمايد اما در آينده شايد بتوان به آن فكر كرد


چاپ شده در روزنامه پول
www.pool-newspaper.ir/pdf/p11.pdf.

Saturday, April 22, 2006

نگاه بازار به تحولات ايالات متحده

هفته گذشته بسيلر هفته سر نوشت سازي براي بازار ارز بود و شايد اتفاقاتي كه در اين چند روزه رخ داد آهنگ حركت اين بازار پر التهاب را براي هفته هاي بعد مشخص كرد .
مهمترين اتفاقي كه بطور مشخص هم بر بازار ارز هم بر بازار سهام اكثر كشورهاي جهان تاثير عميقي گذاشت در روز سه شنبه 18 آوريل اتفاق افتاد كه گزارش جزييات مربوط به جلسه 28 مارس فدرال رزرو (بانك مركزي امريكا ) اعلام شد .
روال عادي كار FOMC ( اين نهاد يكي از مهمترين نهاد هاي بانك مركزي امريكاست كه تعيين سياستهاي پولي امريكا و از همه مهمتر تعيين نرخ بهره ايالات متحده را بر عهده دارد وتصميمات اين نهاد براي معامله گران بازار هاي مالي جهان از اهميت ويژه اي برخوردار است) به اين صورت است كه 8 بار در سال جلسه تشكيل مي دهد و در هر جلسه براي نرخ بهره ايلات متحده تصميم گيري مي شود .بعد از هر جلسه نرخ بهره جديد اعلام مي شود و در كنار آن بيانيه اي (statement) نيز صادر مي شود كه بازار هاي مالي و علي الخصوص بازار ارز به شدت نسبت به اين بيانيه از خود حساسيت نشان مي دهند و كوچكترين كلمه اي كه دال بر افزايش يا كاهش نرخ بهره در اين بيانيه به كار برده شود امواج سهمگيني در بازار ارز به پا مي كند .نكته اي كه اشاره به آن ضروري مي نمايد اينست كه بلافاصله بعد از جلسه فقط بيانيه رسمي صادر مي شود و جزييات (minute) جلسه به اطلاع بازار نمي رسد . جزييات اين نشست در حدود بيست روز بعد از اين جلسه منتشر مي شود كه آن هم از اهميت به سزايي برخوردار است و به كمك آن بازي گران بازار ارز تلاش مي كنند تا به افكار مقامات بانك مركزي پي ببرند و بنا بر برداشتي كه مي كنند اقدام به خريد يا فروش دلار در برابر ديگر ارزها مي كنند كه به تبع آن حركات تند وتيزي در نه فقط در بازار ارز بلكه در اكثر بازار هاي مالي امريكا و حتي جهان به وجود مي آيد .(امريكا از مهمترين شركاي تجاري اكثر كشورهاي پيشرفته جهان است و بنابراين سياستهاي پولي اين كشور تاثير به سزايي در بازار هاي مالي ديگر كشورها دارد ).
اگر بخواهيم خيلي خلاصه تر به اين مسئله بپردازيم بايد اين گونه نتيجه بگيريم كه نسشت FOMC دو بار بر بازار ارز تاثير مي گذارد دفعه اول بلافاصله بعد از جلسه كه بيانيه صادر مي شود و مرتبه دوم در حدود 20 روز بعد از اين جلسه كه جزييات مربوط به آن منتشر مي شود .
فدرال رزرو (FED) از اواخر سال 2004 به منظور كنترل تورم شروع به افزايش نرخ بهره كرد و پس از 15 مرتبه افزايش پي در پي نرخ بهره آن را از.001 به 4.75 رساند (در هر جلسه 0.25 نرخ بهره را افزايش دادند). همين مسئله باعث شد تا دلار كارنامه موفقي در سال 2005 داشته باشد و در برابر اكثر ارزهاي جهان به پيروزيهاي درخشاني برسد .
اما در آخرين جلسه اين نهاد در سال 2005 كه در روز 13 دسامبر برگزار شد اگرچه باز هم نرخ بهره 0.25 افزايش يافت اما مقامات فدرال رزرو سخنان تلخي را به بازيگران بازار تحويل دادند كه حكايت از نزديك شدن پايان افزايشها داشت و عموم معامله گران به اين نتيجه رسيدند كه شايد دو يا سه پله افزايش ديگر را داشته باشند اما دير يا زود نرخ بهره امريكا در عددي (بسياري احتمال مي دهند اين عدد 5.00 باشد) به آرامش مي رسد و بالاتر از آن را به سادگي تجربه نخواهد كرد .
سال 2006 آغاز شد و با اينكه آلن گرينسپن رئيس سابق فدرال رزرو جاي خود را به بن برنانكي سپرد و بسياري اعتقاد داشتند شايد او سياستهاي جديدي براي هدايت كشتي اقتصاد امريكا داشته باشد اما كماكان سياستهاي كلي تغييري نكردند و اين روزها ديگر همه مي دانند كه افزايشهاي تند وتيز نرخ بهره در امريكا به خط پايان خود نزديك شده و بايد انتظار سكون را داشت (اتفاقي كه براي انگلستان افتاده) .
آخرين جلسه اين نهاد 28 مارس برگزار شد و در بيانيه اي كه بعد از اين جلسه صادر شد سخنان اميدوار كننده اي گفته شد و بلافاصله بعد از اين جلسه دلار چيزي در حدود 100 واحد (PIP هر يك پيپ معدل 0.0001 نرخ برابري است ) در برابر يورو قوي شد .البته در آن روزها هم بسياري اعتقاد داشتند كه چون بازار در نا اميدي مطلق بسر مي برد با عث شد تا جملات بيانيه را بسيار خوشبينانه تفسير كند و به طور موقتي دلار را قوي كند اما در روزهاي بعد دلار راه رفته را بازگشت و مجددا به كاهش بهاي خود ادامه داد .
سه شنبه گذشته 18 آپريل جزييات اين جلسه اعلام شد و مشخص گرديد كه اكثر اعضا بانك مركزي امريكا (FED) ديگر اعتقاد چنداني به نرخ بهره ندارند و احتمالا جلسه بعدي كه در ماه مي برگزار مي شود آخرين پله افزايش را هم شاهد باشيم و پس از رسيدن نرخ بهره به 5.00 ديگر وقت استراحت فرا برسد .

بنابراين با در نظر گرفتن اينكه چشم انداز نرخ بهره در امريكا چندان مثبت نيست و از آن طرف رقيب اروپايي فدرال رزرو يعني بانك مركزي اروپا (ECB) قصد افزايش نرخ بهره در قاره سبز را دارد احتمالا آهنگ حركت EUR/USD به سمت بالا خواهد بود و دلار در هفته ها و ماههاي بعد اگر وضع به همين منوال پيش برود سرزمينهاي جديدتري را به يورو واگذار خواهد كرد

چاپ شده در روزنامه شرق
www.sharghnewspaper.com/850204/html/bazr.htm .

Thursday, April 20, 2006

ضعف دلار براي سومين روز پياپي

براي سومين روز پياپي دلار در برابر يورو و پوند ضعيف شد .
مهمترين خبر ديروز اعلام شاخص CPI امريكا بود كه كمي بهتر از حد انتظار ظاهر شد . ماه پيش اين شاخص 0.1 بود كه براي ماه مارس اين عدد به 0.4 رسيد و اين در شرايطي بود كه ماركت نيز انتظار همين عدد را داشت اما شاخص Core CPI كه به نوعي مهمتر از CPI است و شاخص مورد علاقه FED محسوب مي شود هم از ماه پيش قوي تر بود و هم از سطح انتظار بازار .
براي ماه فوريه اين شاخص 0.1 را ثبت كرده بود و براي ماه مارس انتظار داشتين به 0.2 افزايش پيدا كند اما كمي بيشتر بود و عدد 0.3 را ثبت كرد . بعد از اعلام اين خبر دلار قوي شد و EUR/USD تا خط ساپورت 1.2282 پايين آمد اما قادر به شكستن اين خط نشد و مجددا تا 1.2394 بالا رفت .

شاخص CPI بهترين نشانگر تورم است و بالا رفتن آن نشاندهنده بالا رفتن تورم مي باشد .بالا رفتن تورم نيز به نوبه خود فشار را براي افزايش نرخ بهره براي كنترل تورم بالا مي برد و بنا براين بالا رفتن CPI باعث قوي شدن ارز مي شود (اين قانون كلي است و براي تمامي كشورها صادق است) و ديروز هم دلار به همين دليل بعد از اعلام اين خبر قوي شد اما از ضعيف شدن مجدد آن مي توان اينگونه استنباط كرد كه اولا عدد نهايي خيلي هم از عددي كه بازار انتظارش را داشت قوي تر نبود و در ثاني در شرايطي كه مقامات FED مستقيما اشاره به نزديك بودن پايا ن افزايش نرخ بهره كرده اند ظاهرا بازي گران ماركت توجه خيلي زيادي به اعداد و ارقام نمي كنند و قوي شدن دلار بعد از اعلام CPI را بايد به حساب يك شوك گذاشت (اين موج تنها 1 ساعت دوام داشت) و نمي توان آنرا به عنوان عاملي براي قوت دلار در آينده به حساب آورد .

مسئله اي كه اشاره به آن خالي از لطف نيست اينست كه بايد توجه داشت كه در چه شرايطي بازار وابسته به اعداد است و در چه شرايطي اينگونه نيست (data dependent) . هنگامي اعداد و ارقام و شاخصها از اهميت فوق العاده اي بر خوردارند كه بازي گران ماركت از تصميم احتمالي مقامات بانك مركزي بي خبرند و نمي دانند در سر آنها چه مي گذرد . معمولا اين اتفاق زماني مي افتد كه خود مقامات بانك مركزي هم تصميم قاطع و مشخصي نسبت به آينده نرخ بهره ندارند و به نظاره گر اعداد و ارقام نشسته اند اما زماني كه معامله گران از تصميم نهايي مقامات تصميم گيرنده مطمئن مي شوند ديگر اعداد و ارقام اهميت گذشته را ندارند .
در اين هفته نيز به دليل اعلام جزييات جلسه پيشين FOMC و ايجاد اين ذهنيت در معامله گران كه تنها يك و شايد دو پله ديگر افزايش براي نرخ بهره امريكا داشته باشيم اهميت CPI به نوعي كاسته شد و قوي تر از انتظار اعلام شدن آن تنها يك موج تصحيحي كوچك در بازار براه انداخت .

در دو روز پاياني هفته خبر چندان مهمي نداريم و به احتما بسيار قوي ماركت فاز خود را عوض نخواهد كرد (منظور اين نيست كه ترند عوض نمي شود ) و دلار كماكان جنگ رواني را واگذار كرده اما پاره اي ملاحظات تكنيكي و نبودن خبر خيلي مهمي در روزهاي پاياني هفته احتمالا موجب خواهد شد تا بازار كمي استراحت كند و احتمال ايجاد يك موج تصحيحي بسيار است .

همانطور كه در شكل مي بينيد نمودار EUR/USD به ترند لاين بسيار مهمي برخورد كرده و احتمال بازگشت بسيار است .
تا اين لحظه ساپورت 1.2330 شكسته شده و احتمال حركت به سوي 1.2282 بسيار است و در صورتي كه نمودار قيمت آنرا هم بشكند ساپورت بعدي 1.2220 است و پايينتر از آن رفتن به نظر من بسيار بعيد است .

اين نكته را بايد اضاف كنم كه در صورت عملي شدن اين سناريو باز هم در عوامل فاندامنتالي موثر بر ضعف اخير دلار تاثيري نخواهد گذاشت و اين موج احتمالي صرفا يك موج تصحيحي است و كماكان دلار در موضع ضعف قرار دارد .

Wednesday, April 19, 2006

دلار روزهاي تلخي را سپري مي كند .
در دو سه روز گذشته دلار چيزي در حدود 150 واحد (پيپ ) در برابر يورو ضعيف شد كه مشخصا شناسنامه يك ترند است .
اين ضعف شديد چندان بي دليل نبوده و دلايل محكم فاندامنتالي براي توجيح رفتار بازار وجود دارد .
از همان ساعات آغازين هفته بدون آنكه خبر مهمي از اقتصاد ايالات متحده داشته باشيم و با و جود آنكه بدليل عيد پاك بازار هاي اروپا و بسياري ديگر از مناطق جهان تعطيل بودند دلار شروع به ضعيف شدن كرد كه اين حكايت از وجود عوامل دروني در فاكتورهايي كه بر بازار ارز تاثير مي گذارند مي كند و نشان دهنده آنست كه معامله گران در هفته پيش كه نسبتا هفته آرامي بود و دلار تمام هفته را در برابر يورو در يك بازه محدود 100 پيپي نوسان مي كرد در حال تفكر و بررسي شرايط موجود بودند و بعد از بازگشايي بازار در روز دوشنبه در توكيو تصميم به فروش دلارهاي خود گرفتند .

عمده دليل اصلي اين رفتار نگراني بازار از به پايان رسيدن افزايشهاي پي در پي نرخ بهره توسط بانك مركزي امريكا (FED) است .
هم اكنون نرخ بهره امريكا 4.75 است و اگرچه معامله گران انتظار 0.25 افزايش و رسيدن آن به 5.00 را دارند اما بالاتر از را بسياري بعيد مي دانند .
در چنين شرايط رواني كه زمزمه هاي حكايت از پايان داستان افزايش نرخ بهره در امريكا مي كرد جزييات جلسه 28 مارس FOMC (نهاد تصميم گيري بانك مركزي امريكا در رابطه با نرخ بهره ) ساعت 18 GMT روز سه شنبه منتشر شد و ضربه نهايي را به دلار كه در حوالي رزيستنس 1.2300 پرسه مي زد وارد كرد و باعث شد تا EUR/USD خطوط رزيستنس (مقاومت ) 1.2300 و پس از آن 1.2335 را بسادگي بشكند و تا 1.2370 بالا برود .
چيزي كه در اين گزارش آمده بود و باعث تعجب تمامي معامله گران بشود اين بود كه مقامات فدرال رزرو به اين اعتقاد رسيده اند كه نرخ بهره امريكا به اندازه كافي بالا هست و احتمالا به نقطه توقف افزايشهاي نزديك شده است .
اين در حالي بود كه در بيانيه اي كه بعد از اين جلسه در 28 مارس اعلام شده بود مقامات FED اعلام كرده بودند كه احتمالا به چند پله افزايش ديگر براي مهار تورم نياز است و اگز به خاطر داشته باشيد بعد از آن جلسه دلار نزديك به 100 پيپ در برابر يورو قوي شد .
اما ظاهرا جزييات جلسه با بيانيه صادر شده متفاوت بود و همين باعث تعجب معامله گران و تبع آن ضعف دلار شد .

جداي از جلسه FOMC عوامل ديگري نيز به ضعيف شدن دلار در اين روزها كمك كرده اند .
شاخص PPI Core نيز در شرايطي كه بازار انتظار 0.2 افزايش را داشا تنها 0.1 رشد كرد كه حكايت از فشار تورمي ناچيز بر اقتصاد امريكا دارد و بعد اعلام اين شاخص نيز دلار تضعيف شد . علاوه بر آن خبر هاي خوشي هم از بازار مسكن امريكا نداشتيم و Housing Start و Building Permit هردو از آنچه بازار انتظار داشت ضعيفتر اعلام شدند كه اين خود بر نگرانيهايي كه نسبت به بازار مسكن امريكا وجود دارد مي افزايد .
طلا و نفت نيز در روزهاي اوج خود بسر مي برند . نفت به ركورد تاريخي جديدي دست يافته و مرز 72 دلار را رد كرده و طلا نيز قيمتي بالاتر از 624 دلار در هر اونس را ثبت كرده كه در 25 سال اخير بي سابقه بوده .
بالا رفتن قيمت نفت و طلا را نيز مي توان به عنوان عواملي ذكر كرد كه بر دلار فشار مي آورند .

تا ساعتي ديگر CPI كه يكي از مهمترين شاخصهاي اقتصادي امريكا است اعلام مي شود .
اهميت اين شاخص از PPI بسيار بيشتر است و بهترين شاخص براي اندازهگيري تورم به شمار مي آيد . انتظار بازار براي اين عدد نسبت به ماه پيش بالاتر است و انتظار داريم Core CPI كه ماه پيش عدد 0.1 را ثبت كرده بود اين ماه افزايش پيدا كند و به 0.2 برسد .

اگر عددي كه اعلام مي شود طرفداران دلار را خشنود كند با توجه به ضعف شديد دلار در اين دوروز و نياز بازار به يك موج تصحيحي (Correction) احتمال پايين آمدن EUR/USD تا 1.2300 و پس از آن تا 1.2240 وجود دارد اما در صورتي كه CPI نيز همانند خبرهاي ديگري كه اين هفته از ايالات متحده داشتيم هواداران دلار را راضي به خريد معتبر ترين ارز جهان نكند دلار به ضعف خود ادامه خواهد داد .

Saturday, April 15, 2006

پيچ و خم يكساله طلا



بازار طلا در يكي دو سال گذشته يكي از پر رونق ترين بازارهاي مالي جهان بوده و به احتمال بسيار قوي در آينده نيز اين قوت را حفظ مي كند .
اكنون قيمت اين فلز گرانبها نسبت به سال گذشته 41 درصد و نسبت به ابتداي سال ميلادي 16 درصد رشد داشته است و اين در حالي است كه بسياري از بازار هاي معتبر مالي (مثلا بازار هاي سهام ايالات متحده) اين دستاورد درخشان را نداشتند.
سه شنبه 11 آوريل طلا به بالاترين حد خود در 25 سال گذشته رسيد و قيمت 603.70 دلار را ثبت كرد .اين افزايش شديد در سال گذشته دلايل زيادي داشته كه به آن مي پردازيم .
يكي از دلايل مهم افزايش قيمت طلا بالا رفتن بي ثباتي و نا امني در شرايط سياسي و اجتماعي حاكم بر جهان است .با بالا گرفتن نا امني سرمايه داران براي امن كردن سرمايه خود ترجيح مي دهند آنرا از اسناد و اوراق بهادار كه ممكن است در شرايط بحراني ارزش خود را از دست بدهند به فلزات گرانبها من جمله طلا تبديل كنند . در شرايط فعلي نيز بدليل بالا رفتن تنش در خاورميانه بسياري از سرمايه ها به طلا تبديل شده كه اين خود يكي از دلايل مهم افزايش قيمت اين كالا به حساب مي آيد .
از دلايل مهم ديگر براي افزايش قيمت طلا بالارفتن قيمت نفت است .در سال گذشته به دليل بالا رفتن تقاضاي جهاني براي سوخت علي الخصوص از طرف هند و چين كه براي رساندن سوخت به موتورشتابان اقتصاد خود نياز فراواني به نفت دارند و همچنين وقفه هايي در زمينه عرضه نفت مثل طوفان كاترينا كه به تعدادي از پالايشگاههاي حياتي امريكا ضربه زد و درگيري هاي شورشيان نيجريه با دولت مركزي و همينطور نگرانيهاي جامعه جهاني از بالا گرفتن مسئله هسته اي ايران به عنوان چهارمين توليد كننده نفت قيمت نفت صعود شديدي داشت و در سي ام آگوست 2005 به بالاترين حد خود در تاريخ رسيد و از مرز 70 دلار گذشت .اگرچه بعد از آن قيمت نفت كاهش يافت به طوريكه تا اواسط نوامبر 2005 به حدود 55 دلار هم رسيد اما از آنجايي كه عواملي كه در گران شدن قيمت نفت سهيم بودند كماكان به قوت خود باقي بودند (به غير از تبعات طوفن كاترينا) بنابر اين باز هم نفت گران شد و هم اكنون از مرز 69 دلار نيز گذشته و در حوالي ركورد تاريخي خود به سر مي برد .
به طور كلي قيمت نفت و طلا تا حدود زيادي با يكديگر هم جهت هستند و بالا رفتن قيمت نفت موجب افزايش تورم جهاني مي شود و در اين شرايط سرمايه گذاران براي حفظ ارزش دارايي هاي خود ترجيح مي دهند آن را به چيزي تبديل كنند كه مقاومت بالايي در برابر تورم از خود نشان مي دهد .خريد طلا يكي از بهترين روشهاي بيمه كردن سرمايه در برابر تورم است .
از طرف ديگر ارزش دلار نيز در سال 2006 كاهش يافته كه اين خود بر بازار طلا تاثير بسياري دارد .
بعد از جلسه 13 دسامبر بانك مركزي امريكا و نا اميد شدن بازار از ادامه افزايش نرخ بهره و از طرف ديگر برنامه بانكهاي مركزي ديگر كشورهاي جهان(علي الخصوص بانك مركزي اروپاECB ) براي افزايش نرخ بهره باعث شده تا ارزش دلار در برابر ارزهاي اصلي در سال 2006 تا حدودي كاهش يابد .
چون طلا در بازار هاي جهاني به دلار قيمت گذاري مي شود بنابراين افزايش ارزش دلار باعث بالا رفتن قيمت طلا براي كساني است با ديگر ارزها قصد خريد اين فلز گرانبها را دارند بنابراين باعث كاهش تقاضا و به تبع آن پايين آمدن قيمت طلا مي شود . عكس اين مسئله نيز صادق است و بنابراين يكي از اصول پذيرفته شده بازار هاي جهاني اينست كه قيمت طلا و دلار در دو جهت مخالف حركت مي كنند اما اين مسئله قطعيت مطلق ندارد و در بسياري مواقع ديده شده كه اين دو دست در دست هم به سمتي پيش مي روند .سال 2005 نمونه خوبي براي اين مسئله است كه در برابر ديگان متعجب تمامي معامله گران طلا و دلار هر دو موازي با هم قوي شدند.

عوامل فوق كه باعث گران شدن طلا در سال گذشته شدند هم اكنون نيز به قوت خود باقي هستند .
بانك مركزي امريكا (FED) كماكان قصد جدي براي ادامه افزايش نرخ بهره ندارد و مسئله هسته اي ايران هنوز حل نشده و بسياري از معامله گران هنوز بيم آن دارند تا منازعات ايران و امريكا بر سر اين مسئله بالا بگيرد و به همين دليل در روزهاي اخير شاهد افزايش قيمت نفت بوديم. بنابراين چشم انداز كلي قيمت طلا مثبت است و تنها دليلي كه مي تواند تا حدودي قيمت اين كالا را تعديل كند كسب سود (Profit taking ) معامله گران است .

هنگامي كه قيمت يك كالا بالا مي رود معامله گراني كه در قيمتهاي پايينتر اقدام به خريد كرده اند در فرصتهايي كه بازار آرام است مقداري از سرمايه خود را نقد مي كنند و به اصطلاح كسب سود (Profit taking ) مي كنند كه اين مسئله باعث مي شود كمي از تب و تاب بازار كاسته شود و قيمت كالا افت كند .
در هفته گذشته شاهد بوديم كه بعد از اينكه در روز سه شنبه قيمت اين فلز گرانبها به603.70 بالاترين حد در 25 سال گذشته رسيد به دليل اينكه روز جمعه بازارهاي امريكا به مناسبت جمعه شكرگزاري (Good Friday) تعطيل بود و عيد پاك نيز در راه است معامله گراني كه طلا را در قيمتهاي پايينتر خريده بوده بودند مقداري از اندوخته خود را نقد كردند و همين باعث شد تا كمي از ارزش طلا كاسته شود .
اما خط حمايت (Support) 590.34 جلوي اين ريزش را گرفت و 6 دلار طلا را گران كرد و آنرا دوباره به 596 دلار رساند .

در بازار طلاي كشورمان نيز طلا روزهاي پر تب و تابي را طي مي كند و طلا فروشان تهراني هر روز مجبور به پاك كردن وايت بوردهاي خود براي نوشتن اعداد و ارقام تازه مي شوند .
علاوه بر دلايلي كه براي بالارفتن قيمت طلا در بازار هاي جهاني ذكر شد عامل ديگري به رشد قيمت طلا در كشورمان كمك مضاعف كرده و آن كاهش بهره هاي بانكي است .
با كاهش بهره هاي بانكي سپرده گذاران كه ديگر مثل قبل از بانكها سود دريافت نمي كنند علاقه مند به تبديل سرمايه خود به طلا شده اند كه اين مسئله بر آتش بازار طلا نفسي تازه مي دمد و بسياري از طلا فروشان و كارشناسان اين عرصه پيشبيني رسيدن قيمت سكه به 200 هزار تومان را مي كنند كه اگرچه تعجب بر انگيز است اما فراموش نكنيم قيمتهاي فعلي نيز مدتي پيش اگر مطرح مي شد تعجب بر انگيز مي بود .

در انتها بايد بگويم عواملي كه باعث اين افزايش تند و تيز شده متاسفانه يا خوشبختانه به قوت خود باقي هستند و در هفته ها و ماههاي آينده انتظار نداريم چيزي تغيير كند و بنابراين طلا نيز احتمالا قله هاي جديدتري را فتح خواهد كرد.

چاپ شده در روزنامه شرق
www.sharghnewspaper.com/850128/html/bazr.htm

Thursday, April 13, 2006



كسري تجاري امريكا از آنچه انتظار داشتيم كمتر اعلام شد و بنابراين دلار در برابر ارزهاي اصلي قوي شد .
كسري تجاري ايالات متحده در ماه ژانويه ركورد شكاند و به عدد 68.5 ميليلرد دلار رسيد .براي ماه فوريه ماركت انتظار 67.9 را داشت . به همين دليل هنگامي كه خبرگزاري ها اعلام كردند تراز تجاري براي ماه فوريه 65.7 است دلار شروع به قوي شدن كرد . اما بعد از ساعتي بيش از 70 در صد راه را برگشت و قوي شدن ديروز دلار چندان سهمگين نبود .
همانطور كه قبلا هم راجع به آن بحث كرديم عمده دلايل كسري تجاري امريكا دو مسئله است .يكي تراز تجاري منفي با چين و ديگري بالا رفتن قيمت نفت .
در ماه فوريه تراز تجاري با چين كمي بهبود يافت اما طبق آماري كه دولت چين اعلام كرد مازاد تجاري چين با امريكا در ماه مارس به بالاترين حد خود رسيده بنابراين ماه بعد كه تراز تجاري امريكا براي ماه مارس اعلام مي شود انتظار نداريم كه كاهشي كه ديروز ديديم تكرار شود .
از طرف ديگر در ماه فوريه قيمت نفت كاهش يافت و حتي به 57.44 دلار هم رسيد اما در ماه مارس دوباره قيمت نفت رشد كرده و اين روزها در حوالي 69 دلار سير مي كند .

بنابراين دو عامل اصلي كه باعث شدند تراز تجاري امريكا در ماه فوريه بهبود يابد عوامل موقتي هستند و براي ماه مارس و احتمالا ماههاي بعد تكرار نمي شوند .به همين دليل اگرچه ديروز دلار بعد از اعلام گزارش قوي شد اما بعد از مدتي به تعادل نسبي رسيد .

خبر نسبتا مهم ديگر وضعيت بيكاري در انگلستان بود . عموم اقتصاددانان انتظار داشتند تعداد بيكاران تنها 6500 نفر افزايش يابت اما تعداد متقاضيان استفاده از مزاياي بيكاري به 12600 نفر رسيد و به تبع آن نرخ بيكاري انگليس هز 5 به 5.1 درصد رسيد .
اما در كنار اين اعداد نا اميد كننده عدد اميد وار كننده اي هم اعلام شد .ميانگين درآمد كاركنان در شرايطي كه انتظار داشتيم 3.6 درصد رشد كند 4.2 رشد كرد . بنابراين درست است كه تعداد كمتري از انگلسيها كار مي كنند اما آن تعداد كمتر حقوق بيشتري مي گيرند و اين مسئله باعث مي شود تا فشار تورمي ناشي از حقوق كاركنان كماكان حفظ شود و بنابراين اعداد ديروز فشاري به بانك مركزي انگليس براي كاهش نرخ بهره نمي آورد و از آنجايي كه بازي گران بازار فاركس به اعداد و ارقام از اين زاويه نگاه مي كنند بنا براين ديروز پوند از بالا رفتن نرخ بيكاري نه تنها آسيبي نديد بلكه بعد از اعلام گزارش اندكي هم قوي شد.


تا ساعتي ديگز (ساعت 4:00 به وقت تهران) خبر ميزان خرده فروشي امريكا را داريم كه بي شك بر قيمت دلار تاثير زيادي خواهد گذاشت . بعد از سقوط 1.4 فوريه انتظار 0.5 افزايش براي مارس را داريم . اگر نتيجه نهايي طرفداران دلار را خشنود كند دلار قوي و در غير اين صورت ضعيف مي شود .

Tuesday, April 11, 2006


در نبود خبري مهم بازار فاركس تا بدينجاي كار هفته آرامي را سپري كرده.
دلار در برابر ارزهاي اصلي در حالت Consolidation بسر مي برد و علت اصلي اين مسئله نبودن خبري مهم در دو روز آغاز هفته و انتظار كشيدن ماركت براي اخبار مهم تري كه روزهاي بعد منتشر مي شود است .
از جمله اين اخبار مهم تراز تجاري امريكا و ميزان خرده فروشي اين كشور (قوي ترين اقتصاد جهان ) است كه به ترتيب فردا و پس فردا اعلام مي شود .

به هر حال اگرچه اخبار ديدروز چندان مهم نبودند اما به عنوان يك فاندامنتال تريدر هميشه بايد از اخبار و واقيع سياسي و اقتصادي مطلع بود حتي اگر اين اخبار تاثير مستقيم در بازار نگذارند .
قبلا هم به اين موضوع اشاره كردم كه اگر چه وزن تمامي خبر و زمان واكنش بازار به آنها يكسان نيست اما اولا هيچ خبري بدون وزن نيست ثانيا هيچ چيز از چشمان تيز بين بازيگران ماركت دور نمي ماند اگرچه ممكن است فورا به آن واكنش نشان ندهند .
ديروز اخبار خوبي از فرانسه نداشتيم .Industrial production و Manufacturing production هردو از از آنچه ماركت انتظار داشت ضعيفتر بودند . (جزييات اعداد را مي توانيد در جدول ببينيد)
اين اعداد از آنجا بيشتر نگران مي شوند كه فرانسه مدتي است كه درگير شورشها و اعتصابات داخلي است و اگر چه ظاهرا دومينيك دوويلپن نخست وزير فرانسه طرح پيشنهادي براي قانون كار را پس گرفته و به نظر مي رسد آشوبها رو به پايان است اما اين صرفا آرام كردن موقت جريان است و اعتراضات اخير و شورش آفريقايي فرانسويها كه مدتي پيش دولت فرانسه را مشكل جدي روبرو كرده بود همگي حكايت از وجود بحرانهاي عميق در درون جامعه فرانسه دارد كه هر هز گاهي به بهانه اي به بيرون مي ريزد .
مسائل داخلي فرانسه به عنوان اقتصاد دوم منطقه يورو بر ارز اين منطقه قطعا بي تاثير نيست اما لازم مي دانم ذكر كنم كه اين قبيل مسائل تاثير ضربه اي بر بازار فاركس ندارد و با ديد بلند مدت بايد به آن نگاه كرد .

انتخابات ايتاليا هم برگزار شد و اگرچه پرودي ادعاي پيروزي كرده اما ظاهرا فقط با 0.1 درصد اختلاف از برلوسكوني جلوتر است .
اين اختلاف ناچيز براي تشكيل يك دولت مقتدر كافي نيست و اگر اتفاقي كه چندي پيش در آلمان افتاد در ايتاليا تكرار شود ممكن است ايتاليا را هم به بحران سياسي فرو برد كه چندان براي يورو جالب نيست .
البته ايتاليا اقتصاد سوم منطقه يورو است و معمولا شاخصهاي اقتصادي و وقايع سياسي آن تاثير جدي بر يورو ندارد مگر اينكه اتفاق بسيار مهمي بيافتد .
شاخص PPI انگليس هم اعلام شد و تقريبا در حد انتظار بود .PPI Output كمي بيشتر از حد انتظار و PPI Input كمي كمتر از حد انتظار بود كه اين نشاندهنده اينست كه كارخانه داران مقداري از هزينه هاي مواد اوليه را به مصرف كنندگان منتقل مي كنند .

خبرهايي هم از دومين قتصاد جهان يعني ژاپن داشتيم .
صبح امروز گزارش بانك مركزي ژاپن بود كه اعضا به اتفاق آرا به ثابت ماندن نرخ بهره راي دادند .بنابراين نرخ بهره ژاپن كماكان صفر است و عنوان كمترين نرخ بهره هنوز به بانك مركزي ژاپن( BOJ) تعلق دارد . از فحواي گزارش اينگونه مي شد استنباط كرد كه اگرچه مقامات ژاپني از اقتصاد اين كشور راضي هستند اما فعلا برنامه اي براي افزايش نرخ بهره ندارند .

تا دقايقي ديگر شاخص ZEW آلمان اعلام مي شود و با توجه به اينكه دو روز است كه ماركت سويينگ مي كند اعلام اين عدد احتمالا تكاني به امواج قيمت بدهد .
ماه پيش اين شاخص افت داشت اما با توجه به اينكه شاخص IFO كه در 28 مارس اعلام شد به بالاترين حد در 15 سال اخير رسيد و DAX شاخص بورس آلمان هم هم اكنون بالاي 6000 قرار گرفته (بالاترين حد در 5 سال گذشته ) براي اين ماه انتظار داريم كه ZEW هم مقداري قوي تر از ماه پيش اعلام شود .

هم اكنون EUR/USD در نزديكي رزيستنس 1.2145 است و اعلام اين عدد تكليف ماركت را روشن خواهد كرد كه آيا اين خط را بشكند(اگر بالا تر از 65.5 اعلام شود ) و آنرا به ساپورت تبديل كند و يا ساپورهاي پايينتر مثل 1.2090 را نشانه بگيرد(اگر پايينتر از 65.5 اعلام شود ) .

Sunday, April 09, 2006

تحليل بازار طلا



تاجراني در يكي دو سال اخير اقدام به خريد طلا كردند هم اكنون بسيار خشنود به نظر مي رسند . پنجشنبه ششم آوريل قيمت طلا به بالاترين حد در 25 سال گذشته رسيد .
اين اولين بار بود كه بعد از سال 1981 طلا به قيمت 600 دلار در هر اونس رسيد و اين مسئله براي بسياري از كارشناسان شگفتي آفرين است و همه را متحير كرده كه طلا تا كي مي خواهد بي امان گران شود؟
قبل از اينكه به آينده قيمت طلا بپردازيم شايد مناسب باشد تا ابتدا ريشه هاي اين افزايش بي امان را بررسي كنيم .
اصولا قيمت طلا به فاكتور زيادي وابسته است و بررسي كليه اين فاكتور ها از حوصله اين مقاله خارج است اما مشهورترين و با اهميت ترين عوامل تاثير گذار بر قيمت طلا عبارت اند از :

1- افزايش بي ثباتي و نا امني در جهان : اين مسئله يكي از مسائل بسيار مهم و تاثير گذار در قيمت طلا است .تاريخ نشان داده كه با بالا رفتن نا امني و تنش در جهان سرمايه داران علاقه دارند اسناد كاغذي خود را كه در شرايط بحراني ممكن است چندان ارزشي نداشته باشد را به فلزات گرانبها علي الخصوص طلا تبديل كنند .در سال هاي اخير هم يكي از دلايلي كه به افزايش قيمت طلا نسبت مي دهند بالا گرفتن تنشهاي منطقه اي علي الخصوص در خاور ميانه است .
2- تضعيف ارزش دلار : اين يكي از اصول اوليه بازار است كه قيمت طلا و دلار در دو جهت مخالف حركت مي كنند . در بسياري مواقع علت كاهش يا افزايش قيمت طلا افزايش يا كاهش در ارزش دلار است . چون طلا به دلار قيمت گذاري مي شود بنابراين افزايش ارزش دلار باعث گران شدن طلا براي كساني است كه با ديگر ارزها اقدام به خريد طلا مي كنند و بنابراين اين مسئله باعث كاهش تقاضا و به تبع آن كاهش قيمت طلا مي شود . البته دلايل ديگري هم براي اين مسئله (مغاير بودن حركت دلار و طلا ) وجود دارد كه خارج از حوصله اين مقاله است . لازم مي دانم اين نكته را ذكر كنم كه اين مسئله وحي منزل نيست و بسياري مواقع ديده شده بازار اين مسئله را ناديده گرفته و طلا و دلار دست در دست هم به سمتي پيش رفته اند .نمونه مشهور آن هم سال 2005 است كه دلار و طلا هردو افزايش قيمت داشتند اما به هر حال در اكثر مواقع علي الخصوص در نمودار هاي با زمان كوتاه (زير 4 ساعت) قيمت طلا و دلار معكوس يكديگر حركت مي كنند .
3- افزايش قيمت نفت : قيمت نفت با طلا رابطه مستيقيم دارد .بر اثر افزايش قيمت نفت تورم جهاني بالا مي رود و در نتيجه معامله گران براي حفظ ارزش پول خود علاقه مند به خريد طلا مي شوند كه اين مسئله باعث افزايش تقاضا و به تبع آن افزايش قيمت طلا مي شود . در سال گذشته قيمت نفت به دليل افزايش تقاضاي جهاني علي الخصوص از طرف هند و چين و پاره اي مشكلات در زمينه عرضه مثل درگيريهاي نيجريه و ترس از بالا گرفتن منازعات ايران و امريكا بر سر مسائل هسته بالا رفت وبه ركورد جديد 70 دلار رسيد .
4- علاقه بانكها و شركتهاي بزرگ براي تبديل قسمتي از داراييي هاي خود به طلا : گاهي اوقات بنا به دلايلي بانكهاي مركزي كشور هاي مختلف جهان تصميم مي گيرند قسمتي از اموال خود را به طلا تبديل كنند كه اين مسئله موجب افزايش قيمت طلا مي شود .
بعد از اين مقدمه كوتاه شايد چندان مشكل نباشد تا به علت گران شدن سرسام آور طلا در اين روزها پي ببريم .
قيمت نفت پنجشنبه به 68 دلار رسيد كه كمي كمتر از 70 دلار (بالاترين رقم براي قيمت نفت در تاريخ ) است و اين خود يكي از دلايل افزايش قيمت طلاست .
از طرف ديگر دلار هم بعد از جلسه 13 دسامبر بانك مركزي امريكا و نا اميد شدن بازار از ادامه افزايش نرخ بهره امريكا روزگار خوشي نداشته و سال 2006 را خوب آغاز نكرد .تضعيف نسبي دلار در ماههاي نخستين سال 2006 از ديگر عوامل افزايش طلا مي باشد .
بالا رفتن تنشهاي خاورميانه و همينطور زمزمه هايي كه از ناحيه بانكهاي مركزي چند كشور علي الخصوص چين شنيده مي شود دال بر علاقه مقامات اين بانك به تغيير قسمتي از اندوخته هاي مالي خود به طلا همگي باعث شده اند تا طلا به بالاترين قيمت در 25 سال گذشته برسد .
البته اين ركورد متعلق به روز پنجشنبه 6 آوريل بود اما در روز جمعه به دليل پايان هفته بودن اين روز و قوي شدن نسبي دلار(روز جمعه نرخ بيكاري امريكا به 4.7 رسيد كه پايين ترين ميزان درپنج سال گذشته بود و اين مسئله باعث تقويت دلار شد ) تاجران طلا تصميم گرفتند مقداري از اموال خود را تقد كنند و به اصطلاح كسب سود كنند (profit taking) كه اين مسئله باعث شد تا روز جمعه طلا مقداري ضعيف شود .
اما كارشناسان اعتقاد دارند اين صرفا يك موج تصحيحي بوده و در كليات و واقعات بازار تغييري ايجاد نمي كند .
بنابراين هم اكنون اكثر كارشناسان اين عرصه كماكان به افزايش قيمت طلا اميدوارند و واقعيت اينست كه روز به روز خريداران جديدي به بازار طلا اضافه مي شوند كه اين خود باعث افزايش تقاضا و در نتيجه بالا رفتن قيمت طلا مي شود .

در انتها شايد بد نباشد به مثالي كه جوليان فيليپ كارشناس بازار طلا زده اشاره شود كه او بازار طلا را به يك ميز شام تشبيه كرده و مي پرسد چه اتفاقي مي افتد وقتي بر سر ميزي كه براي ده نفر آماده شده بيست نفر بنشينند؟

چاپ شده در روزنامه جهان صنعت


http://www.jahanesanat.com/Main.asp?Id=24289


Saturday, April 08, 2006




تقريبا اين مسئله به قانون نا نوشته فاركس تبديل شده كه بعد از NFP دلار بايد چيزي در حدود 100 پيپ تغيير كند .حال گاهي ضعيف مي شود و گاهي نيز قوي مي شود .
ديروز نوبت قوي شدن بود .
در شرايطي كه ماركت انتظار داشت 190000 شغل به بازار كار امريكا اضافه شود عدد نهايي 211000 اعلام شد .
اگرچه عدد نهايي از انتظار بازار بيشتر بود اما در مقدار اين عدد در ماههاي گذشته به اندازه 34000 نفر (در جهت منفي ) تجديد نظر شد . بنابراين به نوعي مي توان گفت كه عدد نهايي NFP تقريبا در حد انتظار بود (حتي كمي كمتر) .
اما با تمام اينها وضعيت بازار كار امريكا در وضعيت ايده آلي بسر مي برد .نرخ بيكاري به 4.7 رسيد كه پايينترين حد در 5 سال گذشته است .
فشار تورمي كه ناشي از تزريق حقوقهايي كه تازه استخدام شدگان مي گيرند ممكن است FED را برآندارد تا نرخ بهره را باز هم افزايش دهد .
در حال حاضر ماركت انتظار 0.25 افزايش نرخ بهره و رسيدن آن به 5.00 را در جلسه ماه مي دارد اما براي بعد از آن تقريبا يك احتمال 50-50 مي دهد .روز گذشته پول از اعضاي اصلي FED سخناني داشت كه تلويحا اشاره به رسيدن نرخ به 5.25 مي كرد كه در شرايط فعلي براي طرفداران دلار بسيار اميدوار كننده است .

قوي بودن NFP سخنان Poole و به تاخير افتادن افزايش نرخ بهره اروپا در جلسه ديروز بانك مركزي اروپا (ECB) همگي دست به دست هم دادند تا دلار مقدار قابل توجهي از ضررهايي كه در روز هاي گذشته داده بود را جبران كند .

بد نيست چند كلمه اي هم وضعيت اقتصاد اروپا گفته شود .
اگرچه مقامات بانك مركزي قصد دارند نرخ بهره را افزايش دهند اما در عين حال چندان از قوي شدن يورو خوشحال نمي شوند . علت اين مسئله اينست كه قوي شدن يورو به ضرر صادركنندگان اروپايي منتهي مي شود و چون اقتصاد اروپا يك اقتصاد وابسته به صادرات است بنابراين كل اين اقتصاد ضرر مي بينيد .مقامات اروپايي اواخر سال 2004 را فراموش نخواهند كرد كه يورو به مرز 1.37 نزديك شده بود و اين مسئله اقتصاد اروپا را با مشكل مواجه كرده بود .
شايد به همين دليل وزير دارايي فرانسه ديروز بعد از تصميم بانك مركزي اروپا براي به تاخير انداختن افزايش نرخ بهره و به تبع آن كاهش يورو از اقدام اين بانك استقبال كرد .
ديروز و بعد از ضعيف شدن يورو تريشه رئيس بانك مركزي اروپا هم ظاهرا گوشه و كنايه ها راجع به عدم علاقه مقامات بانك مركزي اروپا به افزايش يورو را شنيده و در اظهار نظري صريحا گفت كه تصميمات ECB به وضعيت بازار فاركس ارتباطي ندارد اما كساني كه مدتي است در اين عرصه فعاليت مي كنند مي دانن كه اين قبيل سخنان بيشتر به تعارفات سياسي شبيه است تا واقعيت .




تقريبا اين مسئله به قانون نا نوشته فاركس تبديل شده كه بعد از NFP دلار بايد چيزي در حدود 100 پيپ تغيير كند .حال گاهي ضعيف مي شود و گاهي نيز قوي مي شود .
ديروز نوبت قوي شدن بود .
در شرايطي كه ماركت انتظار داشت 190000 شغل به بازار كار امريكا اضافه شود عدد نهايي 211000 اعلام شد .
اگرچه عدد نهايي از انتظار بازار بيشتر بود اما در مقدار اين عدد در ماههاي گذشته به اندازه 34000 نفر (در جهت منفي ) تجديد نظر شد . بنابراين به نوعي مي توان گفت كه عدد نهايي NFP تقريبا در حد انتظار بود (حتي كمي كمتر) .
اما با تمام اينها وضعيت بازار كار امريكا در وضعيت ايده آلي بسر مي برد .نرخ بيكاري به 4.7 رسيد كه پايينترين حد در 5 سال گذشته است .
فشار تورمي كه ناشي از تزريق حقوقهايي كه تازه استخدام شدگان مي گيرند ممكن است FED را برآندارد تا نرخ بهره را باز هم افزايش دهد .
در حال حاضر ماركت انتظار 0.25 افزايش نرخ بهره و رسيدن آن به 5.00 را در جلسه ماه مي دارد اما براي بعد از آن تقريبا يك احتمال 50-50 مي دهد .روز گذشته پول از اعضاي اصلي FED سخناني داشت كه تلويحا اشاره به رسيدن نرخ به 5.25 مي كرد كه در شرايط فعلي براي طرفداران دلار بسيار اميدوار كننده است .

قوي بودن NFP سخنان Poole و به تاخير افتادن افزايش نرخ بهره اروپا در جلسه ديروز بانك مركزي اروپا (ECB) همگي دست به دست هم دادند تا دلار مقدار قابل توجهي از ضررهايي كه در روز هاي گذشته داده بود را جبران كند .

بد نيست چند كلمه اي هم وضعيت اقتصاد اروپا گفته شود .
اگرچه مقامات بانك مركزي قصد دارند نرخ بهره را افزايش دهند اما در عين حال چندان از قوي شدن يورو خوشحال نمي شوند . علت اين مسئله اينست كه قوي شدن يورو به ضرر صادركنندگان اروپايي منتهي مي شود و چون اقتصاد اروپا يك اقتصاد وابسته به صادرات است بنابراين كل اين اقتصاد ضرر مي بينيد .مقامات اروپايي اواخر سال 2004 را فراموش نخواهند كرد كه يورو به مرز 1.37 نزديك شده بود و اين مسئله اقتصاد اروپا را با مشكل مواجه كرده بود .
شايد به همين دليل وزير دارايي فرانسه ديروز بعد از تصميم بانك مركزي اروپا براي به تاخير انداختن افزايش نرخ بهره و به تبع آن كاهش يورو از اقدام اين بانك استقبال كرد .
ديروز و بعد از ضعيف شدن يورو تريشه رئيس بانك مركزي اروپا هم ظاهرا گوشه و كنايه ها راجع به عدم علاقه مقامات بانك مركزي اروپا به افزايش يورو را شنيده و در اظهار نظري صريحا گفت كه تصميمات ECB به وضعيت بازار فاركس ارتباطي ندارد اما كساني كه مدتي است در اين عرصه فعاليت مي كنند مي دانن كه اين قبيل سخنان بيشتر به تعارفات سياسي شبيه است تا واقعيت .

Friday, April 07, 2006



معمولا در كنفرانسهاي مطبوعاتي و يا سخنراني ها مقامات مستقيما به چيزي اشاره نمي كنند و بيشتر كلي گويي ميكنند تا اينكه به جزيات بپردازند و ماركت بايد از كلمات و لحن مقامات پي به جزييات ببرد اما تريشه رئيس بانك مركزي اروپا ديروز اين سنت را شكست و صراحتا اعلام كرد كه مقامات ECB با عقده رايج در ماركت دال بر افزايش نرخ بهره اروپا در ماه مي موافق نيستند .عين عبارت اينست :
Trichet said market forecasts of a May rate hike "do not correspond to the ECB's thinking"

بنابراين ماركت كه خود را براي شنيدن سخناني تند و تيز آماده كرده بود مايوس شد و يورو چيزي در حدود 110 پيپ در برابر دلار ضعيف شد .
با تمام اينها هنوز چشم انداز آينده نرخ بهره در اروپا مثبت است .تريشه در سخنان خود اعلام كرد كه اين تفكر اشتباهي است كه ECB در خارج از فرانك فورت نرخ را افزايش نمي دهد .
اين سخن او ماركت را به قطعيت رساند كه اگرچه نرخ در ماه مي (جلسه 4 ماه مي در فرانكفورت است) بدون تغيير باقي خواهد ماند اما روز ششم ژوئن كه جلسه ECB در مادريد تشكيل مي شود به احتمال بالا 0.25 ديگر نرخ بهره اروپا افزايش خواهد يافت و به 2.75 خواهد رسيد . بنابراين تا زماني كه شواهد و دلايل بهتري پيدا نشود نمي توان حركت ديروز را به حساب يك موج ماندگار در جهت ضعيف كردن يورو گذاشت و همانطور كه قبلا راجع به آن بحث كرديم موج ديروز بيشتر به يك موج تصحيحي شباهت دارد .

هم اكنون EUR/USD در حوالي ساپورت 1.2200 به انتظار NFP نشسته .
براي اين ماه انتظار داريم 190000 نفر به مشاغل امريكا اضافه شود .اگر نتيجه نهايي قوي باشد مي توان به ادامه افزايش نرخ بهره در امريكا اميدوارتر شد چون اين شاخص يكي از شاخصهاي حياتي امريكاست و ضعيف يا قوي بودن آن بر تمام اقتصاد امريكا چه بازار هاي بورس چه سياستهاي بانكي تاثير زيادي دارد .
مسئله اي كه اشاره به آن خالي از لطف نيست سخنان جان اسنو رئيس خزانه داري امريكاست كه صراحتا اعلام كرد كه آمار كاري كه براي ماه مارس اعلام ميشود قوي خواهد بود .
معمولا از اين دست سخنان كمتر گفته مي شود علي الخصوص كه زماني كه اسنو اين سخنان را گفته بود هنوز اطلاعاتي راجع به NFP منتشر نشده بود .
اينكه اسنو چگونه اين پيشبيني را كرده ما نمي دانيم اما چيزي كه مي دانيم اينست كه آخرين بار كه او نسبت به وضعيت بازار كار امريكا پيشاپيش ابراز اميدواري كرده بود آوريل 2004 بود كه در آن زمان چند روز بعد از پيشبيني او NFP دوبرابر انتظاري كه ماركت داشت اعلام شد!

اگر اين بار هم NFP قوي تر از حد انتظار ظاهر شود بي شك تاثير زيادي در افزايش ارزش دلار خواهد گذاشت و بالعكس.

ديروز جلسه بانك مركزي انگليس هم برگزار شد و همانطور كه انتظار مي رفت نرخ بهره را بدون تغيير در 4.5 باقي گذاشتند .
جزييات جلسه 19 آوريل اعلام مي شود .تركيب راي دهندگان از مسائلي است كه بر قيمت پوند تاثير مي گذارد .

Thursday, April 06, 2006


بد نيست چند كلمه اي هم از ملاحظات تكنيكي بازار بنويسم.
دوستاني كه اين مطالب را دنبال مي كنند به خاطر دارند كه راجع به ترند لايني كه با رنگ آبي در شكل زير مشخص شده قبلا صحبت شده بود . هنگامي كه در تاريخ 20 مارس نرخ به اين ترند لاين برخورد كرد (نقطه 1 ) نظر شخصي من اين بود كه مومنتوم لازم براي شكسته شدن اين ترند لاين وجود ندارد و بايد كمي بيشتر صبر كرد .
در يكي دو دور خيز و برخورد بالاخره اين ترند لاين شكست كه اين خود بسيار پر مفهوم است . نشان از خوشبيني ماركت نسبت به آينده يورو دارد .
هم اكنون نرخ در نزديكي رزيستنس 1.2310 است و از طرف ديگر انتظار جلسه ECB را مي كشد .
اگر طرفدارن يورو از اتفاقاتي كه در اين جلسه مي افتد خشنود شوند ممكن است اين رزيستنس شكسته شود و اگر چندان براي آينده نرخ بهره اروپا اميدوار كننده نباشد ممكن است ماركت از اين فرصت براي يك موج تصحيحي استفاده كند وتا ساپورت 1.2200 دلار را قوي كند .

با توجه به اينكه در روزهاي گذشته ماركت به شدت نسبت به اين جلسه خوشبين بوده(اين خوشبيني را از حركت قوي يورو در اين روزها مي توان متوجه شد ) وانتظار سخنان تند وتيزي از مقامات ECB را دارد به نظر من احتمال براه افتادن يك موج تصحيحي وجود دارد .



روز گذشته براي سومين روز پياپي دلار در برار يورو ضعيف شد .
علت اصلي ضعف دلار در اين هفته را بايد در جلسه امروز بانك مركزي اروپا دانست . امروز ساعت 3:15 به وقت تهران جلسه بانك مركزي اروپا آغاز مي شود و اگرچه انتظار افزايش نرخ بهره را از طرف اين نهاد نداريم اما ماركت بشدت اميدوار است تا سخنان اميدواركننده اي بشنود بطوري كه براي جلسه بعد انتظار 0.25 افزايش را دارد و با احتمال بالا صحبت از 3 يا 4 مرتبه افزايش نرخ بهره تا آخر سال مي شود .
نگاه اميدوار ماركت به افزايش نرخ بهره بانك مركزي اروپا و از طرف ديگر نزديك شدن نرخ بهره امريكا به پايان خود باعث شده تا بازي گران فاركس ترجيح دهند دلار هاي خود را با يورو عوض كنند .
دو ر.ز پيش هوينگ رييس بانك مركزي كانزاس در سخناني اشاره به اين داشت كه نرخ بهره امريكا در جاي مناسبي ايت و به نوعي اعلام كرد كه ديگر دليل چنداني براي افزايش وجود ندارد .

اگرچه ديروز هم يورو در برابر دلار قوي شد اما اعداد ارقام منتشر شده از اين منطقه چندان قوي نبودند .
در شرايطي كه انتظار تغييري در خرده فروشي را نداشتيم اين شاخض 0.2 افت كرد .از طرف ديگر شاخص PMI Service اگرچه براي فرانسه و ايتاليا اميوار كننده بود اما براي آلمان چندان جالب نبود .

خبر مهمي كه ديروز از امريكا داشتيم ISM Non Manufacturing بود كه در شرايطي كه ماركت انتظار ضعيف تر شدن اين شاخص و رسيدن اين عدد از 60.1 ماه قبل به 59.0 را داشت اين شاخص 60.5 اعلام شد كه باعث تعجب معامله گران و به تبع آن قوي شدن دلار شد اما اين موج چندان دوام نياورد و صرفا نقش يك موج تصحيحي را بازي كرد و دوباره يورو چيرگي خود بر دلار را حفظ كرد .

امروز خبرهاي نسبتا مهمي را در پيش رو داريم . مهمترين آنها جلسه بانك مركزي اروپا است كه در كنفرانس مطبوعاتي بعد از اين جلسه بسته به حرفهايي كه زده مي شود ماركت بايد به درون فكر مقامات اين بانك رسوخ كند و بنابر دريافت و حدسي كه راجع به آينده نرخ بهره اروپا مي زند قيمت يورو را تنظيم كند .
فقط بانك مركزي اروپا امروز جلسه ندارد بلكه بانك مركزي انگليس (BOE) هم امروز راجع به نرخ بهره تصميم خواهد گرفت .