Webstats4U - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter

تحليل بازار فاركس

Saturday, June 17, 2006

دلار در نيمه اول 2006

هم اكنون در نيمه دوم ماه ژوئن ششمين ماه تقويم ميلادي بسر مي بريم و به عبارت ديگر چند روزي بيشتر تا پايان نيمه اول سال 2006 باقي نمانده است بنابراين زمان بسيار مناسبي است تا نيم نگاهي به تحولات بازارهاي مالي جهان علي الخصوص بازار ارز بياندازيم .
همانطور كه قبلا نيز اشاره كردم مهمترين و پرقدرت ترين ارز در ميان پولهاي رايج بين المللي دلار است اين اهميت تا بدانجاست بسياري از تحليلگران دلار را ارز امريكا نمي دانند و به نوعي آنرا يك پول بين المللي قلمداد مي كنند كه البته چندان سخن نادرستي نيز نمي گويند .
كالاهاي استراتژيكي همچون نفت و طلا به دلار قيمت گذاري مي شوند و با تغيرات دلار رابطه تنگاتنگي دارند از طرف ديگر امريكا بزرگترين شريك تجاري و يا بزرگترين رقيب يا مخالف تجاري سياسي اكثر كشورهاي پيشرفته وكليدي جهان است . اين دلايل و بسياري دلايل ديگر باعث شده تا دلار همچون وزير صفحه شطرنج بازار ارز و تا حدودي ديگر بازارها عمل كند اما اين وزير در بعضي جبهه هاي ديگر پياده اي بيش نيست و مجبور است از قواعد وقوانين موجود فرمانبرداري كند .
پس از اين مقدمه كوتاه ابتدا به تحولات دلار در نيمه اول سال 2006 مي پردازيم .
قبل از اينكه وارد مباحث بنيادين شويم وبه علت اصلي سقوط شديد دلار در شش ماهه اول 2006 بپردازيم نگاهي اجمالي به نرخ برابري ارزش دلار در برابر ديگر ارزهاي معتبر خالي از لطف نيست . زوج ارز EUR/USD از حدود 1.1700 به حوالي 1.2900 صعود كرد كه به عبارت ديگر دلار چيزي در حدود 1200 پيپ (هر يك پيپ 0.0001 واحد برابري زوج ارزها است ) در برابر يورو ضعيف شد (چون دلار در مخرج كسر قرار دارد صعود اين زوج ارز نشاندهنده ضعيف شدن دلار در برابر يورو است ) از طرف ديگر زوج ارز USD/JPY از حدود 121.00 به حدود 109.00 سقوط كرد امكا شايد تلخترين سقوط دلار در برابر پوند بود .زوج ارز GBP/USD از 1.7100 به حدود 1.9000 صعود كرد كه كمي كمتر از 2000 پيپ است و براي شش ماه يك سقوط قوي محسوب مي شود(باز هم چون دلار در مخرج اين زوج ارز است صعود آن به معني سقوط دلار است ) .
بسياري از كارشناسان اعتقاد دارند سرنوشت تلخ دلار در شش ماهه اول سال 2006 از كمي جلوتر و در واقع از 13 دسامبر (آخرين ماه ميلادي ) 2005 رقم خورد .در اين روز جلسه FOMC(اين نهاد جزئي از بانك مركزي امريكا است كه تصميم گيري در مورد نرخ بهره را بر عهده دارد ) تشكيل شد و با اينكه بعد از اتمام اين جلسه نرخ بهره امريكا براي سيزدهمين مرتبه پي در پي افزايش يافت و از 4.00 به 4.25 رسيد اما دلار تضعيف شد . شايد آن روز كمتر كسي فكر مي كرد كه نطفه يك موج بزرگ بر عليه اسكناس سبز در حال بسته شدن است و حتي بدبين ترين تحليلگران نيز پيشبيني چنين داستان غم انگيزي را نمي كردند .
علت تضعيف دلار بعد از اتمام جلسه با وجود افزايش نرخ بهره بيانيه اي بود كه مقامات فدرال رزرو(بانك مركزي امريكا ) به رهبري آلن گرينسپن صادر كردند . اين بيانيه شايعات موجود در بازار در مورد نزديك شدن بانك مركزي امريكا به پاين دوران افزايش نرخ بهره را تقويت مي كرد . مقامات فدرال رزرو از اواخر سال 2004 به منظور كنترل تورم بلا استثناء در تمامي نشستهاي خود كه هشت بار در سال برگزار مي شود اقدام به افزايش نرخ بهره كرده اند و آن را از 1.00 پله به پله در هر نوبت 0.25 افزايش دادند به طوريكه در جلسه مورد بحث اين عدد به 4.25 رسيد .اما افزايش نرخ بهره اگرچه تورم موجود در جامعه را كنترل مي كند اما براي بسياري از بخشهاي حساس اقتصاد مضر است .به عنوان مثال افزايش نرخ بهره موجب افزايش نرخ باز پس دادن وامهاي مسكن مي شود و در نتيجه مصرف كنندگانم علاقه كمتري از خود نسبت به خريد مسكن نشان مي دهند كه اولين و طبيعي ترين نتيجه آن اگر نگوييم سقوط, ركود بازار بازار مسكن است . اين صرفا يك مثال نيست و واقعيت روز اقتصاد امريكا است . مدتي است كه نشانه هايي از ركورد بازار مسكن امريكا ديده مي شود و بسياري از اقتصاددانان سختگيرتر از آن به عنوان سقوط بازار مسكن ياد مي كنند و انتقادات تند و تيزي را روانه فدرال رزرو مي كنند و افزايش نرخ بهره را دليل اصلي اين ماجرا مي دانند . از آنجايي كه بازار مسكن يكي از حياتي ترين بخشهاي اقتصاد امريكا است از آن به عنوان سنگ بناي (Corner Stone) اقتصاد اين كشور ياد مي شود و مشاغل و صنايع بسياري مرتبط با اين بازار هستند و ركود بازار مسكن همانند افتادن مهره اول دومينو ركود ديگر بخشها را به دنبال خود دارد مقامات فدرال رزرو نيز نمي توانند اين انتقادات را جدي نگيرند و مجبور به پاسخگويي هستند . البته بايد اين را اضافه كنم كه بازار مسكن تنها يكي از بخشهايي است كه از افزايش نرخ بهره آسيب مي بيند و كلا افزايش نرخ بهره موجب كاهش رشد اقتصادي مي شود كه بهترين نشانه اين كاهش در سقوط ارزش سهام شركتها ديده مي شود .
با افزايش نرخ بهره نرخ باز پس دادن وامها براي صاحبان صنايع بيشتر مي شود كه اين هزينه اضافي را بايد از ديگر قسمتها جبران كنند كه به نوعي موجب كمتر شدن تحرك آنان مي شود و در نتيجه قدرت كمتري براي پرداخت سود به سهامداران دارند كه اين مسئله خود را در متمايل شدن قيمت سهام آنها به سمت پايين در نمودار هاي تحليلگران بورس دارد از طرف ديگر با افزايش نرخ بهره سرمايه داران متمايل به فروختن سهامهاي خود كه به نوعي سرمايه گذاري پر ريسكي محسوب مشوند و در عوض خريدن اوراق قرضه كه ريسك بسيار پاييني دارند مي شوند كه اين خود موجب بيرون رفتن پول از بازار سهام مي شود كه به نوعي ركود بازار سهام را به دنبال دارد . اين مسئله مختص امريكا نيست و در تمامي جهان بسادگي مي توان ديد كه دقيقا بعد از افزايش نرخ بهره توسط بانك مركزي آن كشور ارز رايج قدرت مي گيرد اما بازار سهم از نفس مي افتد كه دلايل اين مسئله ذكر شد .
اين دلايل و دلايل ديگر و ديده شدن بعضي از نشانه ها در بازار دال بر صحت اين ادعا ها موجب شد تا شايعاتي در بازار دال بر توقف نرخ بهره امريكا بوجود بيايد كه بيانيه صادر شده از طرف FOMC بعد از جلسه 13 دسامبر به نوعي بر آتش اين شايعات مهر تاييد زد و دلار را ضعيف كرد به موازات اين وقايع و اتفاقات در امريكا در آن سوي اقيانوس اطلس اتفاقات ديگري در جريان بود كه اگر بگوييم دقيقا قرينه اوضاع امريكا بود بيراه نگفته ايم .
بانك مركزي اروپا (ECB) كه وظيفه تعيين ساست هاي پولي كشورهايي را كه يورو را جايگزين ارز سنتي خود كردند برعهده دارد براي 5 سال متوالي نرخ بهره منطقه يورو را در عدد 2.00 ثابت نگه داشته بود و دليل اصلي آن هم جلوگيري از ركود در در اين منطقه اعلام مي شد و ظاهرا نگراني چنداني از تورم نداشتند . اما درست در همان زمانهايي كه امريكايي ها نگراني از پيشرفت و افزايش بيش از حد نرخ بهره را پيدا كردند (دسامبر 2005) اروپاييها نگران وضعيت تورم و پايين بودن نرخ بهره شدند و احساس كردند كه زمان حركت نزديك است .
در ماه دسامبر اين اتفاق افتاد و بعد از 5 سال نرخ بهره منطقه يورو تغيير كرد و از 2.00 به 2.25 افزايش يافت . شايد اين را بتوان به حساب بد شانسي خريداران دلار (Dollar bull) گذاشت كه همزمان با شدت گرفتن احساسات منفي نسبت به نرخ بهره امريكا انتظارات مثبتي نسبت به نرخ بهره اروپا در بازار بوجود آمد و اين واگرايي و مسائل ديگري كه در ماههاي بعد به وجود آمد چنين سرنوشت غم انگيزي را براي دلار در نيمه اول سال 2006 رغم زد .
چند روز بعد از بيانيه بانك مركزي اروپا و تضعيف دلار در روز اعتصاب نيويورك( در آن روز كاكنان بخش حمل و نقل نيويورك دست به اعتصاب زدند و اين شهر هفت ميليوني را فلج كردند ) بي هيچ دليل ظاهري دلار شروع به قوي شدن كرد و مقداري از ضررها را جبران كرد . در آن روز اگرچه يكي از شاخصهاي بازار مسكن امريكا بهتر از انتظار اعلام شدد اما اهميت اين شاخص به اندازه اي نبود كه اين موج ايجاد شود بسياري از تحليلگران اعتصاب نيويورك و كم شدن نقدينگي در بازار را دليل اصلي صعود دلار در آن روز دانستند اما شايد هم اكنون درك رفتار آن روز دلار قابل فهم باشد . بازي گران بزگ بازار از شرايط خاص آن روز (اعتصاب نيويورك ) به عنوان فرصتي براي ايجاد يك موج تصحيحي استفاده كردند و در واقع خود را براي براه انداختن امواج بزرگتر بر عليه اسكناس سبز آماده مي كردند. امواجي كه بسيار قوي تر موج دوازدهم دسامبر بودند .

ادامه دارد

چاپ شده در روزنامه همشهری
www.hamshahri.org/News/?id=1419

0 Comments:

Post a Comment

<< Home